آرمان قند عسلآرمان قند عسل، تا این لحظه: 15 سال و 7 ماه و 3 روز سن داره
باران شیرین عسلباران شیرین عسل، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 15 روز سن داره

♫♫♫ آرمان آرزوهایمان ♫♫♫

اندر احوالات آرمان و خواهر جدیدش

1393/4/10 13:06
نویسنده : مامان آرمان
1,281 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به عزیزانم آرمانم و بارانم

بعد از گذشت چند ماه انتظار آخر خواهر آرمان زمینی شد.البته آرمان از ماه اول از وجود عضو چهارم خبر نداشت و اون هم بخاطر این بود تا زمان انتظار 9 ماه براش طولانی نشه پس به صلاح دید بعد از گذشت 4 ماه ابتدایی آرمان خبردار شد و از همون اول هوای عضو چهارم را در همه جا داشت البته مواظب مامان هم بود و در اون دوران کمکهای زیادی بهش کرد.من هم باید از وجود نازنین پسرم بخاطر شرایطم تشکر و معذرت خواهی بابت بعضی بی حوصلگیها در اون زمان ازش داشته باشم.بعد از مشخص شدن جنسیت همش چشمش به اجناس دخترونه بود و هرجا جنس دخترونه ای میدید با اجازه ما برای خواهرش می خرید.برای ما دور از انتظار بود که در خریدها اول برای خواهرش چیزی بر میداشت و بعد برای خودش.با شنیدن صدای قلب خواهر و دیدن سونو و چهره خواهرش همه چیز ملموس تر شد.زمان انتظار با وعده اینکه خواهرش از اون دنیا با اجازه خدا و کمک فرشته ها قراره جایزه بیاره به اتمام رسید.اولین دیدار در بیمارستان با عمل به وعده خواهرش انجام شد و خواهرش یک جایزه مورد علاقه برای آرمان آورد.براساس انتظار ما که ممکنه خطر یا حسادتی بعد از مدتی از طرف آرمان نسبت به خواهرش ایجاد بشه کاملا رد شد و هر روز این برادر بیشتر از 50 بار خواهرش را بوس میکنه و بهش سر میزنه و در کارها به مادر کمک میکنه و حتی اگر خواهر لحظاتی را گریه کنه و مادر دیر برسه با صدای بلند داد میزنه مامان بدو بچه آلان میمیره  و میره پیش خدا و من تنها میمونم و خانواده ما سه نفره میشه.روزهای آخر قبل از تولد باران... آرمان اینقدر از ورود خواهرش ذوق زده بود که میگفت مامان یک بچه دیگه هم بیار تا بشیم 5 نفر و این را باز بعد از تولد باران تکرار کرد.این نشون دهنده رضایت از موقعیت خود و خانوادش هستش.آرمان همش روز شماری میکنه تا خواهرش کمی بزرگ بشه و درک و شناختش بیشتر بشه و به امید همبازی شدن با اون هستش.ساعت خواب آرمان کمتر شده چون هنوز که هنوزه یعنی در 25 روزگی خواهرش  هیجان زده است و شب تا خواهرش نخوابه به هیچ عنوان خوابش نمیبره و منتظر این هستش که خواهر بخوابه و صبح زود با صدای خواهر بیدار میشه و به جای اینکه ناراحت بشه که صداش منو بیدار کرد با لبخند میاد به سمتش و باز بوس باران خواهرش شروع میشه.خیلی علاقه داره هروقت خواهرش حموم میره با هم حموم کنند و کلا همه چیز خیلی خوب و مسالمت آمیز جلو میره.این را هم باید در آخر بگم که خیلی خوشحالم که این تصمیم را گرفتیم چون واقعا آرمان از روز تولد خواهرش بزرگتر شده و این کاملا در حرکات و صحبتهاش مشهوده و برای ما خیلی خوشحال کننده است.اون با دیدن اینکه خواهرش چقدر کوچیک و ناتوان هستش احساس بزرگی و توانمندی میکنه و این دلیل بزرگ شدنش هستش. 

عکسها در ادامه مطلب

آرمان در بیمارستان با هدیه ای که خواهر براش آورده...(16 خرداد 93) محبت

بوسه بر صورت خواهر عزیز....روزهای اول تولد خواهر بوس

انتظار بزرگ شدن خواهر و کنجکاوی در حرکات اون....هفته های اول تولد آرام

امیدوارم تا ابد همیشه این محبت  در میان شما خواهر و برادر موندنی باشه.

پسندها (3)

نظرات (8)

الهه
10 تیر 93 13:12
سلام عزیزم قدم نورسیده مبارک چه چه ارمان وباران نازی داری خدا حفظشون کنه
مامان آرمان
پاسخ
سلام.ممنونم
مامان و آیلین
10 تیر 93 18:22
سلام عزیزم قدم نو رسیده مبارک و آرمان جون هم تبریک می گم امیدوارم که برادر خوبی برای خواهرش باشه روی ماهشون رو از دو می بوسم ./
مامان آرمان
پاسخ
سلام.ممنونم
مامان ماهان و رادین
12 تیر 93 11:58
سلام خانمی. تبریک میگم. قدم نو رسیده مبارک. عزییییییزم آرمان جون تبریییییییییییییک. یاران قشنگم خوش اومدی. سلام عزیزم. ممنون و متشکر از تبریکتون ممنون متشکرم از لطفت
مامان ماهان و رادین
12 تیر 93 12:08
مامانی عزیز هر جمله ای که خوندمو احساس کردم خودم نوشتم. منم از ابتدای بارداری واقعا خوشحال بودم بخاطر تصمیمم.(تبلیغات هم کردم یادتونه؟) و بعد از بدنیا اومدنش غبطه خوردم که کاش جوونتر بودم و سومی رو هم یه دخمل میاوردم ماهان هم همچنان گاهی یادآوری میکنه جهت سومی حرفا و برخوردای آرمانی دقیقا مث ماهان بود. ضمن اینکه بهم ریخنگی ساعت خوابش همچنان ادامه داره. و تا یکیش نخوابه اون یکی هم بیداره. ماهانی که شبا 9 میخوابید حالا تا 11و نیم هم بیدار میمونه ولی کافیه یکیشون پلکاشو رو هم بذاره و خوابش ببره. به چشم بهم زد نی دومی هم میخوابه منتها سختی کار خوابیدن یکیشونه. راستی رادینم اگه دخملی بود به احتمال زیاد باران بود انشاالله خانواده 4 نفرتون در پناه حق سالم و شاد باشه. جوجه ها رو ببوسید از طرف من
مامان آرمان
پاسخ
آره تبلیغاتت یادمه که کار دستم داد. ما هم آلان میگیم سومی را هم بیاریم تا با هم بزرگ بشن البته جوون هم نیستیم.البته یک خواهر دیگه یا برادر ولی واقعا خیلی سخته.خدا کنه همه چیز همینطور خوب پیش بره. ساعت خواب آرمان که واقعا خیلی بد شده و خیلی کم هستش ممنونم.به امید اینکه همه چیز برگرده به روال سابق.
سمانه مامان پارسا جون
13 تیر 93 13:14
سلام دوستم خوبید؟ طاعاتتون قبول قدم نو رسیده مبارک عزیزم واقعا از دیدن کامنتت شوکه شدم تا نیومدم وب و ندیدم باورم نشده خیلی خوشحال شدم ایشالا به سلامتی باشه عکسهای دوتاییشون خیلی ناز بود چه خنده ای کرده باران جون
مامان آرمان
پاسخ
سلام عزیزم ممنون.متشکرم
مامان و آیلین
7 مرداد 93 11:00
عید فطر.. روز چیدن میوه های شاداب استجابت مبارک باد
مامان آرمان
پاسخ
ممنون.
مامان آیدا
19 مرداد 93 16:08
مامان آرمان
پاسخ
ممنون
مامان پریسا
23 مرداد 93 1:18
عزیزم من الان متوجه شدم که نی نی جدید اومده از صمیم قلب بهتون تبریک میگم. ان شالله زیر سایه ی پدر و مادر بزرگ بشن. واقعا براتون خوشحال شدم. روی ماهشو ببوس از طرفم
مامان آرمان
پاسخ
ممنون