استقلال یا پرسپولیس؟؟؟؟ مسئله این است .....

سلام به پسرم که تو این مدت اصلا نتونستم بیام براش چیزی بنویسم خوب بیشتر مشغول خواهرش هستیم و داریم با روزگار که کمی ما را گیج کرده خودمون را سازگار می کنیم.

بقیه در ادامه مطلب

آرمان بعد از عید نوروز 93 امسال دیگه مهد نرفت و خونه موند تا 2 ماه انتهایی را با مامان در کنار هم دقایقی بیشتری در کنار هم باشند که هرچه به انتهای بارداری میرسید شرایط سختر هم میشد و خلاصه خیلی عذاب وجدان داشم که نمیتونستم آرمان را کلاس یا پارک ببرم و این مسیولین به عهده پدر افتاد.بعد از تحقیقات زیاد دوست داشتم که آرمان تابستان استخر بره که پدر فوتبال را هم پیشنهاد داد که البته باشگاه شهید کشوری گزینه  ما بود.آخر پدر زورش چربید و پسر را فرستاد به کلاس فوتبال امیر قلعه نوعی.حالا این باشگاه هر دو تیم قرمز و آبی را داره که در ساعتهای متفاوتی کلاس دارند.آرمان در تیم استقلال ثبت نام شد بدون اینکه ذهنیتی از استقلال یا پرسپولیس داشته باشه.پسری چند وقتیه که عاشق رنگ قرمزه و همه چیز را قرمز دوست داره.ماشین قرمز تا رنگ لباس و غیره....امان از پدر استقلالی که به زور این پسر را به سمت آبی هل داد.من طرفدار تیم خاصی نیستم ولی انتخاب آرمان قرمز بود اون هم بخاطر رنگش ولی کلاس قرمز توسط فرشاد پیوس اداره میشد البته ساعتش 5 تا 6.30 روزهای فرد بود که پدر اون زمان نمی تونست پسر را به باشگاه و تیم قرمز ببره و برسونه پس تنها گزینه تیم ابی امیر قلعه نوعی شد.کلاس از 3 تیرماه 93 شروع شد و یکدست لباس آبی با جوراب مخصوص فوتبال و کیف مخصوص داده شد و آرمان اموزشش را شروع کرد.اون تو کوچکترین گروه فوتبالیستهای باشگاه هستش و گروهای بزرگتر تا 16 سال سن دارند.حالا در این مدت پسر بیچاره بارها پرسیده مامان من قرمز می خواستم برم که با توضیحات ما باید قانع میشد و حالا که انتهای ترم هستش میگه مامان کی این ترم تموم میشه من برم گروه قرمز .البته اون اصلا تیمها را نمیشناسه و بیشتر تیم یوز پلنگها را تو ذهنش میپرورانه اون هم از جام جهانی به بعد.گروه کلاس آرمان بخاطر سن کم 20 دقیقه اول تمرین حرکات جدید دارند و بقیه را در دو گروه حریف فوتبال بازی میکنند که گاهی حواسشون پرت کارهای دیگه هست.کلا صحنه های جالب و خنده دار در بینشون خیلی دیده میشود.در این ترم یکبار برای تشویق به بچه ها  جایزه دادند که شامل مدال و ساق بند بود.تا حالا در این ترم آرمان با بعضی شخصیتهای ورزشی که گاهی در باشگاه هستند عکس گرفته.

راستی یکروز من و آرمان به همراه خاله و رونیا و روژین رفته بودیم سرزمین عجایب تیراژه که ناگهان آقای علی دایی را با دختر کوچک و خانمشون اونجا دیدیم که البته خجالت کشیدیم باهاشون عکس بگیریم.فقط این خاطره ای شد برای آرمان که حالا هر وقت علی دایی را در تلویزیون میبینه یاد اون روز می افته و بهشون اشاره میکنه.

عکسهای آرمان با امیر قلعه نوعی و فرشاد پیوس در موبایل پدر هستش و اگه پدر اونها را وقت کنه بریزه تو کامپیوتر حتما در این قسمت گذاشته میشه.

آرمان در حال گرفتن دومین مدال زندگی در ورزش

تیم فوتبال باشگاه شهید کشوری گروه زیر 9 سال با مربی بعد از گرفتن جوایز

اولین مربی فوتبال آرمان آقا بابکاین مربی بیچاره در انتهای کلاس از دست ووروجکهای کلاس که هر کدوم حواسشون یک طرفه خل میشه میره خونه ولی خیلی با حوصله و مهربون و در عین حال مدیریت خوبی رو بچه ها داره

این هم جایزه ها