بوی ماه مدرسه
سلام پسر مهربونم
شهریور داره یواش یواش به انتها میرسه و شما و بیشتر ما در انتظار تحول بزرگ زندگی شما هستیم.هیاهو و غوغای خاصی تو دل مامان هستش و باورش نمیشه پسر کوچولو دیروزش اینقدر بزرگ شده که امسال کلاس اولی میشه.بعد از نوروز 93 و مصاحبه در چندتا مدرسه آخر تو مدرسه ای که با پرس و جوهای زیاد انتخابش کردیم ثبت نام شدی.اون زمان خیلی نگران بودم چون شما متولد 28 شهریور هستی و یقینا کوچولوترین کلاس اولی مدرسه.اولش اصرار داشتم که امسال هم پیش دبستانی بمونی تا یکسال بزرگتر و عاقلتر بشی و سال بعد بری مدرسه.آخه هرچی فکر میکنم میبینم چرا خانم دکتر زنان اون زمان بخاطر چندتا مسئله کوچیک با سرنوشت تو اینطور بازی کرد و تو را بجای 12 مهر 28 شهریور به دنیا آورد؟اون موقع من و پدر هم دوست داشتیم که شما نیمه اولی باشی و خودمون هم با دکتر همراه شدیم ولی فکر اینجا را نمیکردیم.بهرحال مدیر مدرسه بعد از مصاحبه راضی نشد که شما پیش دبستانی ثبت نام بشی و برای کلاس اول ثبت نامت کردیم.البته قول داد در شهریور تو کلاسهای مونته سوری شما را ارزیابی کنند که آلان میبینم شما در طول این چند ماه بعد از نوروز خیلی تغییر کردی و اگه پیش بشینی برات کم و بچگانه است.
ذوق و شوق من و پدر حتی از شما هم بشتره.بماند همه جا و به هرکس رسیدی بخاطر غرور کلاس اولی که داری گزارش میدی که داری میری کلاس اول و خیلی خوشحالی.لوازم التحریر شما را خورده خورده از نمایشگاه نوشت افزار ایرانی اسلامی خیابان حجاب و نمایشگاه باز باران تهیه کردیم.مقداریش را هم از قبل بهت هدیه دادند یا پدر خریده بوده.
15 شهریور با هماهنگی مدرسه روز آشنایی با مدرسه و تعیین کلاس و آشنایی با کادر مدرسه و گرفتن سبد لوازم مدرسه مثل لباس فرم و لباس ورزشی و کتابها و کتاب کمک آموزشی بود که صبح باران را گذاشتیم پیش خاله و دوتایی رفتیم مدرسه.شما تو کلاس 1/2 افتادی که از شانس خیلی خوب شما خدا را شکر کلاس بهترین معلم پایه اول مدرسه افتادی و خیالم راحت شد.همه خیلی از این معلم تعریف می کردند و طرفدار زیاد داشته که برای اینکه تعادل حفظ بشه با قرعه کشی بچه ها تو کلاسهای مختلف جا گرفتند.اون روز با کادر مدرسه آشنا شدیم و شما هم سر کلاس بودی و خانمت برات صحبت کرد و سبد لوازم را هم گرفتیم.
از روز شنبه 22 شهریور تا روز 26 شهریور هم کلاسهای مونته سوری که مدرسه برای کلاس اولیهای جدید الورود گذاشته شده شرکت میکنی که از ساعت 9 تا 11.30 و خیلی با شادی میری.
(شنبه 15 شهریور 93) آرمان در مدرسه برای آشنایی با مدرسه