میلاد امام حسن مجتبی (ع) و تولد مامان و آرمان و باز تولد مامان.......
نورحسن از افق احمدی
مشگ و گلابی بهم آمیختند
در قدح اهل ولا ریختند
سرخی گل عکس گل روی تست
ظلمت شب سایه گیسوی تست
روز که خورشید درخشان صبح
سر زند از چاک گریبان صبح
بعد علی شاخص عترت توئی
وارث میراث نبوت توئی
و اما در ادامه
و اما اینکه پسرم آرمان جان امسال تو این چند روز همش تولده.روز میلاد امام مجتبی (ع) برابر با روز تولد قمری مامان هم هست.مامان طبق تعریفهایی که مامانی از تولدش براش کرده بود میدونست که تو ماه رمضون بدنیا آمده ولی چندمین روزش را تو خاطر مامانی نمونده بود که براش تعریف کنه که حالا دست بر قضا 10 سال پیش مامان بخاطر تغییری که در شناسنامه اش بوجود اومد متوجه شد که در شناسنامه علاوه بر تاریخ تولد شمسی تاریخ تولد قمری را هم ثبت میکنن و تولد مامان 15 رمضان ثبت شده بود که مامان خیلی توجه به این موضوع نداشت که ازش گذشت و بعد از اینکه با پدر عقد کرده بود پدر این قضیه براش خیلی جالب اومد که مامان تو چنین روزی بدنیا اومده و مامان تازه 2 زاری اش افتاد که شب میلاد بدنیا اومده.اون سال پدر از حس خوبی که بهش دست داده بود یک کادو مجزا به مناسبت این روز هم براش گرفته بود و کلی ابراز احساسات کرد.
شما پسر نازم هم 17 رمضان بدنیا اومدی یعنی فردا نه پس فردا روز پنجشنبه.من و شما با 2 روز اختلاف در تاریخ تولد قمری از هم هر دو در ماه رمضون بدنیا اومدیم.
حالا جالبیش اینجاست که امسال تاریخ تولد شمسی مامان هم روز شنبه 29 مرداده که البته امسال تو شبهای قدر هستش.
خلاصه پدر که تاریخ تولد براش از نون شب هم مهمتره امروز عصر ما دوتا را سورپرایز کرد و با یک تیر 3 نشون زده و یک دسته گل زیبا که هم تولد قمری من و هم تولد قمری شما و هم تولد شمسی من را یکجا تبریک گفته و بقول تکه کلام تو فیلم همه رو یبارکی کرده .
البته شوشو اهل نوشتن تو وبلاگ شما عزیزکم نیست ولی به جای اون خودم تولدم چه شمسی چه قمری خودم و چه تولد قمری شما را به خودمون تبریک میگم ایشاءا......مادر و پسر هر دو 120 ساله نه 120 سال کمه 130 ساله بشیم و اون موقع که هر دومون به هاف هاف کردن اوفتادیم در کنار نوه و نتیجه و نبیره و ندیده هامون جشن بگیریم ( اگه ما را خانه سالمندان نبرده باشن ) و وقتی این را بخونیم کلی خاطرات برامون زنده میشن.