آرمان قند عسلآرمان قند عسل، تا این لحظه: 15 سال و 7 ماه و 23 روز سن داره
باران شیرین عسلباران شیرین عسل، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 4 روز سن داره

♫♫♫ آرمان آرزوهایمان ♫♫♫

تولد 3 سالگی آرمان ...(خاطره و عکس)

1390/7/8 23:35
نویسنده : مامان آرمان
2,282 بازدید
اشتراک گذاری

نایت اسکین

سلام پسر عزیزم

 در سالروز تولد سه سالگی شما گرچه مراسم خاصی نداشتیم اما من سعی کردم که تو همون جشنهای کوچیک و خودمانیمون به شما خوش بگذره.اگرچه 2 بار برات در 2 روز متفاوت کیک تهیه کردیم و شما شمع فوت کردی اما تو هر 2 روز ماجراهایی پیش اومد و ما کلی دمق بودیم.

اولش قرار بود خاله ها را خونمون دعوت کنم و یه کیک تهیه کنیم و به اتفاق خاله ها و دختر خاله ها جشن کوچیکی برگزار کنیم که خاله بزرگه پیش دستی کرد و ما را برای روز 4 شنبه 23 شهریور خونشون دعوت کرد.من هم با ذوق رفتم و یک کیک تولد به شکل قطار برات سفارش دادم و روز 4 شنبه صبح رفتیم و کیک را گرفتیم و با خاله و بچه ها رفتیم خونه خاله زهره.اولش همه چیز خوب بود و شما با بچه ها بازی میکردی ولی نزدیک ناهار کمی بیحال شدی و بدنت گرم شد.اول فکر کردم از تحرک و بازی زیاد گرمت شده و خسته ای ولی بعد از ناهار تبت بالا رفت و برات استامینوفن گرفتم و بهت دادم.تبت بالا و پایین میومد.بعد از خواب ظهر که بیدار شدی اولش حالت خوب بود و تب نداشتی که کیک را آوردیم و شمعت را فوت کردی و کیک بریدی ولی وقتی میخواستی کادوها را  بگیری تبت زیاد شد و بیحال شدی.طفلک بچه ام مریض شده و مدتها بود که خودت پیش باز تولدت رفته بودی و مدام شعر تولدت مبارک را میخوندی و میگفتی مامان برام شمع بیار و من هم از شمعهای قدیمی میاوردم و روشن میکردم و شما فوت میکردی و دست میزدی کلی ذوق میکردی و منتظر تولدت بودی که اون هم درست تو این روز حالت بد شد.از صبح روی گردنت هم یک جوش کوچیک زده بود که خاله گفت شاید از علایم آبله مرغان باشه.خلاصه جشن خودمانی با خاله ها با تب شما زود برچیده شد.

از فردا اون روز علایم سرما خوردگی بروز کرد و بعدش مامان هم مریض شد حسابی.......

 

آرمان و دختر خاله ها با هم بازی میکردن و شاد بودن هنوز آرمان تب نداشت

عزیزانم

اتاق را به اتفاق بچه ها تزیین کردیم

خوشحالی گلم

آرمان با وجود تب ایستاده بود که شمعش را روشن کنیم تا فوت کنه

تولدت مبارک گلم

الهی دورت بگردم که با وجود تب بازم ژست گرفتی و عکس انداختیم

عسلم

مبارک باشه

این هم رونیا جونم عزیز مو فرفری خاله است که کلی ذوق تولد آرمان را داشت و با بادکنکها بازی میکرد

خوشگل مو فرفری خاله

دلمون خوش بود تو روز تولد خودت که 28 شهریور روز دوشنبه هست یک کیک دیگه برات تهیه میکنیم و خانوادگی جشن 3 نفره را برگزار میکنیم.روز قبل از تولدت اومدم مهد و دیدیم شرایط مهد یه جوراییه که البته چند روزی بود دیده بودم و اون روز جای فشردگی روی گردنت را دیدم.تو روز تولدت که اومدم دنبالت و آن جریانات پیش اومد و حسابی عصبانی بودم و از شدت فشار فکری که بهم وارد شده بود و بحثی که با مدیر داشتم سردرد شدید داشتم.اما باز با این شرایط به پدر گفتم که یک کیک تهیه کنه و دور هم یک جشن ساده و خانوادگی گرفتیم ولی دیگه برای شام نتونستیم برنامه ای داشته باشیم.خیلی خودم ناراحت بودم ولی دیگه در توانم نبود و اینقدر روحیه ام بد بود که تونستم تا همین قدر برات انجام بدم.

 جشن خانوادگی تو خونه خودمون روز دوشنبه 28 شهریور 90

تولدت مبارک پسرم

 

این هم هدیه تولد از طرف مامان و پدر.... همون چیزی که آرمان عاشقشه ...این کادو را از 10 روز مانده به تولد برات خریدیم

چه کادو خوبی

 

 

آرمان با کلاه سنتی  که از چین براش خریده بودیم ژست گرفته و تمام توجهش به سه پایه دوربین بود و باهاش بازی میکرد و ازش دست بر نمی داشت و تمام عکسهاش ژست با سه پایه بود

تو این عکس پایه دوربین را گذاشته بودی و به خیالت دوربین تو حالت تایمر هستش میرفتی ژست میگرفتی و بعد بدو بدو میرفتی سمت پایه که مثلا عکس افتاد.این ژست را برای پایه دوربین گرفته بودی نه برای ما که ازت عکس بندازیم

عاشقه اون ژستاتم

نایت اسکین

من را ببخش که نتونستم برات جشن خوب و مجلس شادی مهیا کنم.امیدوارم بتونم تو اولین فرصت یه جوری اون را جبران کنم.

فکر نکنی کوتاهی کردم شرایط اینجوری پیش اومد و گرنه من شما را  بیشتر از خودم هم دوستت دارم و آرزومه که همیشه اسباب خوشحالیت و آسایشت را به بهترین نحو برات فراهم کنم.

 

دوستت داریم پسرکم

دوستت دارم گل باغ زندگیم

 

 

دوستان بهم نگین عجب مامانه تنبلی که بعد از 12 روز عکسهای را گذاشته آخه خیلی کار دارم و سرم حسابی شلوغه من را ببخشید اگه بهتون دیر به دیر سر میزنم.همیشه یادتونم ولی چه کنم که.......

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (14)

مامان یاسمین زهرا
9 مهر 90 1:03
تولدت مبارک خاله.همیشه سالم و شاد باشی گلم


ممنون.
مامان امیر علی
9 مهر 90 19:05
سلام تولدپسرک نازت مبارک الهی 120 ساله بشه.



ممنون از شما.
مامان آريا
10 مهر 90 10:59
عزيزم خاله قربونت برم كه تب داشتي توي تولدت ولي با اينحال مراسم تولدتو انجام دادي تازه ماماني خيلي هم آرماني خوشحال بوده دوتا مراسم تولد براش گرفتي در مورد مهد كودك هم اميدوارم كاري كرده باشين و تونسته باشي مهدشو عوض كني اگر نه هم اميدوارم ديگه از اين اتفاقا براش پيش نياد
كادوتم خيلي خيلي خوشگله دست ماماني و بابايي درد نكنه عكساهم خوشگل بودن همشون
بوس بوس بوس بوس بوس بوس بوس بوس بوس بوس بوس بوس بوس بوس بوس بوس
براي آرمان خاله كه يه دنيا دوسش دارم


مرسی گلم.مهدش هم عوض کردم و اینکی به نظر خیلی بهتره.پستش را میذارم.
مامان آريا
10 مهر 90 11:00
مي گم ماماني اين دوتا شيطونكا آريا و آرمان اينقدر با هم تفاهم دارن ما مامانا خيلي تنبليم كه اين دوتارو با اين همه نقطه مشتركي كه دارن روبرو نمي كنيم مي دونم كه دوستاي خوبي براي هم مي شن بيا يه برنامه بريزيم تا يه پاركي چيزي با هم ببريمشون تا با هم بيشتر دوست بشن


خیلی دوست دارم و تو اولین فرصت باهاتون یک قرار بیرون میذاریم به امید خدا.
مامان امیر علی
10 مهر 90 12:25
سلام دوست خوبم .خیلی ممنونم از نظراتت و لطفی که به ما داری .فکر کنم اگه بدون فیلتر شکن وارد بشی راحت تر باشه .راستی در فیس بوک هستی ؟می خواستم اددت کنم ؟من ادرسم را برات در تلگراف می زارم .تا ما هم همدیگر را ببینیم البته اگه دوست داشته باشی .
خاله ی امیرعلی
10 مهر 90 12:45
بازم تبریک میگم ارمان جونم مامانی دستتون درد نکنه عکساش خیلی قشنگه امیدوارم همیشه شاد باشین براتون بهترینهارو ارزومندم
مامان آريا
11 مهر 90 8:43
نظر خصوصي
مامان ماهان
11 مهر 90 23:40
واااای مامانی کولاک کردی
چه کردی خیلی خوشگل شدن
بابا هنرمند





مرسی مامانی
مامان آريا
12 مهر 90 10:31
مامان ماهان عشق ماشین
12 مهر 90 14:57
آرمان جون تولدت مبارک.ایشالله120سالگی. مامانی واقعا دستت درد نکنه که با این اوضاع و احوالی که داشتین 2 تا تولد برای آرمان جون گرفتین. کادوهاش هم خیلی قشنگ بودن.ماهان هم از اون هواپیما داره.
سمیه :مامان مسیح مقدس
13 مهر 90 2:29
سلام خانومی...خوبی ؟ ارمان جون بهتره ؟ حالش که خوبه انشاالله ؟ تولدت بازم مبارک خاله جون...عکسات خیلی نازه...کیک تولد هم قشنگه...از هدیه که دیگه نگو....عالیه...! دست مامان و بابا درد نکنه....
zeinab
18 مهر 90 7:40
عزیزم امیدوارم هر روز روز تولدت باشه مرسی که وبم سر می زنین
مهرانه مامان مهرسا
18 مهر 90 12:04
سلام اميدوارم آرمان جونم ديگه مريض نشه عكساش هم خوشگله ها ماماني ناراحت نشو ايشالا سال ديگه تولد بهتر تري ميگيري ماماني
zeinab
19 مهر 90 14:11
مرسی که سر می زنین همیشه شاد باشید@};http://www.niniq.niniweblog.com/