پسر قشنگ ما در این عکس دو سال و هفت ماهشه. عصر جمعه 23 اردیبهشت 90 آرمان به همراه پدر و مادرش رفته بودند پارک آب و آتش.هوا خنک بود و پارک نسبتا شلوغ بود.تعدادی از مردم بادبادک آورده بودن که چون باد میومد بیشترشون تا ارتفاع زیادی بالا رفته بودن.آرمان از دیدین بادبادکها ذوقیده بود و کسانی رو که تازه بادبادک هوا میکردند رو تشویق میکرد و انرژی میداد. بعد رفتیم کنار زمین اسب سواری و تماشای اسبها و خلاصه گردش و تفریح و تشویق و خوردن بود تا اینکه مشعلها رو روشن کردن و آرمان از صدا و حرارت گرمی که از آتیشها میاومد کمی ترسید و اول پشت پای باباش قایم شده بود و سری دومی که آتیشها را روشن کردن اومد بغل من و سرش رو ...