آرمان قند عسلآرمان قند عسل، تا این لحظه: 15 سال و 7 ماه و 22 روز سن داره
باران شیرین عسلباران شیرین عسل، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 3 روز سن داره

♫♫♫ آرمان آرزوهایمان ♫♫♫

صدای پای سال 94

سلام \پسرک مامان کم کم حال و هوای همه چیز اومدن بهار را نوید میده و ما همگی سعی در محیا شدن برای استقبال از اون هستیم.امسال با وجود شما گل های نازنین تونستیم دستی به خونه بکشیم.اتاق شما و باران را به اتاق بزرگ خونه منتقل کردیم که جای بیشتری برای بازی و راحتی داشته باشید.دیوارها را کاغذ دیواری کردیم فرشی نو برای اتاق شما و سرویس خواب جدیدی هم برای پسرکم خریدیم.حالا تو یک پست دیگه عکس اتاقتون را میگذارم.خیلی خوب شده....من که خیلی راضیم.اتاق ما هم خوب شده و با وجود این تغییرات روحیه ام هم بهتر.گرچه مدتی بخاطر تغییر و تحولات در اتاقها مقداری محدود بودیم و خونه و زندگی حسابی بهم ریخت و البته من ...
25 اسفند 1393

خاطرات مهر و آبان و آذر کلاس اول آرمان (93)

سلام پسر مامان خیلــــــــــــــــــــــــــــــــــــی وقته که نتونستم بیام و برات از خاطرات مدرسه و کلا خاطرات ماهای مهر و آبان و آذر بنویسم.خیلیییییییی طولانی شده و تا حالا وبلاگت اینقدر بدون مطلب تازه نمونده بود. سرمون حسابی گرم درس و مدرسه شما و کارهای خواهر کوچولوته. اول هر چیز یک عکس دوستانه با خواهر و برادر مهربان این را در ابتدا توضیح بدم که آرمان به خواهرش میگه آجی که داریم یواش یواش بهش یاد میدیم همون باران خالی بگه و اینکه آرمان خواهرش را از زور زیاد دوست داشتن گاهی له میکنه و گاهی هم شیطونک تو جلد بچگانه رفته و سیخونکی به خواهر بی دفاع خودش میزنه که در کل از دور قشنگ و خنده داره ...
4 آذر 1393

ششمین سالگرد تولد آرمان پسرم

آرمانم ، روز تولد تو ، روز تولد تمام شادی های عالم هستش و امروز سالروز شاد شدن من به خاطر وجود دوباره توست 28 شهریور سال 1387 یه فرشته کوچولوی مهربون به دنیا اومد به اسم امیر آرمان که الان اون و خواهرش همه دنیای من هستند ، سالروز میلادت مبارک فرزندم . . . امسال اولین سالیه که خواهر کوچولوت باران هم به جمعمون اضافه شده و با هم تولدت را جشن میگیریم.چقدر منتظر تولدت بودی و چقدر انتظار برای رسیدن به این روز که برای شما همون کیک و فوت کردن شمع و گرفتن هدیه کلی از ذهنت را پر کرده.امروز که آخرین روز کلاس مونته سوری مدرسه بود ...تو مدرسه به خانم معلم اطل...
26 شهريور 1393

بوی ماه مدرسه

سلام پسر مهربونم شهریور داره یواش یواش به انتها میرسه و شما و بیشتر ما در انتظار تحول بزرگ زندگی شما هستیم.هیاهو و غوغای خاصی تو دل مامان هستش و باورش نمیشه پسر کوچولو دیروزش اینقدر بزرگ شده که امسال کلاس اولی میشه.بعد از نوروز 93 و مصاحبه در چندتا مدرسه آخر تو مدرسه ای که با پرس و جوهای زیاد انتخابش کردیم ثبت نام شدی.اون زمان خیلی نگران بودم چون شما متولد 28 شهریور هستی و یقینا کوچولوترین کلاس اولی مدرسه.اولش اصرار داشتم که امسال هم پیش دبستانی بمونی تا یکسال بزرگتر و عاقلتر بشی و سال بعد بری مدرسه.آخه هرچی فکر میکنم میبینم چرا خانم دکتر زنان اون زمان بخاطر چندتا مسئله کوچیک با سرنوشت تو اینطور بازی کرد و تو را بجای 1...
25 شهريور 1393