سلام بر تابستان

از دور بوسه ای برای بهار می فرستیم

خدانگهدارفصل بهار امیدوارم سال دیگر باز تو را با آغاز سال نو و شادی در کنار خانواده ام نظاره گر باشیم.

سلام تابستان سلام

سلام فصل گرما...دریا....بستنی.....بازی در فضای باز.....شادی....سفر و فصل تولدهایمان.گرچه امسال چند روزی است که هوا کمی خنک شده و دیگه نیازی به کولر نیست که برای این موقع سال خیلی بی سابقه است  ولی با این وجود فصل گرم سال داره شروع میشه.

فصل بهار امسال خیلی آروم و بدون هیچ تفاوت و تغییری رد شد و گذشت..خدا را شکر که همه چیز خوب بود...بهار با اتمام دانشگاه و تعطیلی داره پایان پیدا میکنه و من ٣ ماه تا ترم بعد و دانشجویان جدید تعطیلم .دانشجویان ترم پیش خیلی خوب بودند و همه چیز با خوبی تموم شد فقط در بینشون یکیشون که کارش خوب بود و امتحان تئوری را هم گذروند در امتحان پایان ترم حاضر نشد که من هنوز ازش بی اطلاعم و خیلی هم نگرانش شدم.بهرحال بیشتر بچه ها با نمره های خوب قبول شدند و چندتاشون بخاطر سستی در طول ترم نمره متوسط گرفتند و ٣ تاشون هم بخاطر مشکلات خودشون از کلاس انصراف دادند....دلم برای تک تکشون تنگ میشه ولی بهرحال این هم گذر ایام هستش.

بخاطر برنامه های خودم نتونستم که برای عید مبعث بیام و پستی بگذارم. اول این عید را با اینکه چند روزی ازش گذشته تبریک میگم و دوم اینکه روز شماری میکنیم تا به زیارت خانه پیامبر و کعبه بریم که البته به این زودی نیست.سال ٨٦ برای حج عمره ثبت نام کردیم و از اونجاییکه در قرعه کشی بدشانس تر از ما کسی نیست جز گروهای آخر افتادیم که نوبتمون بعد از آذر ٩١ هستش.آرمان از زمانیکه آخرین بار مشهد رفتیم هر وقت تصویر حرم را از تلویزیون میبینه زود میگه اینجا مشهده که رفتیم ....البته گاهی بعضی از اماکن مذهبی دیگه را با مشهد اشتباه میگیره و به اونها هم میگه مشهد ولی روز عید مبعث وقتی که تصویر مسجد پیامبر را در تلویزیون دید پرسید: اینجا مشهده؟ گفتم نه اینجا مسجد پیامبره و گنبدش زرد نیست و سبزه و ما هم میخواهیم با بابایی و مامانی با هواپیما بریم اونجا....البته مدتهاست که ارمان منتظر این سفر هستش گرچه نمیدونه اونجا چه جاییه ولی منتظر رفتن با هواپیما که عاشقشه به همراه مامانی و باباییش هستش.امیدوارم این ماهها هم زودتر بگذره و ما هم زودتر به این سفر زیارتی بریم که خیلی دلمون هواشو کرده.

اما این روزهای آرمانی من....

آرمان خیلی به بازی فوتبال های خارجی علاقه مند شده و تا شب میشه به پدرش میگه توپبال شروع شد؟زود میره با پدرش روی صندلی میشینند و 2 تایی تکیه میدن و مشغول تماشا میشن.آرمان به فوتبال میگه توپبال و خودشم خارجیش را دوست داره میگه خارجیش قشنگتره....بچه از حالا میدونه کدوم خوبه ...کدوم ضعیف تره....به قول معروف حرف راست را باید از بچه شنید.

آرمان کلی شعرهای جدید من درآوردی میسازه با تمام لغاتی که بلده شعر میگه و گاهی هم پشت ارگ میشینه و هم خودش میزنه و هم خودش میخونه....کم مونده پسرم کنسرت بگذاره..منتظر باشید...

روزهایی که خونه هستیم و حوصله اش سر رفته به مامان میگه:مامان تو برو سرکار تا من برم خونه بابایی بازی کنم...تا حالا شنیده بودیم که بچه ها دوست ندارند ماماناشون برند سرکار ولی این برعکس من را میفرسته سرکار....

عصرها میره پارک سرسره بازی و بیشتر دوست داره با بچه های بزرگتر از خودش دوست بشه چون میدونه اگه با بچه کمتر از سنش یا همسنش دوست بشه نمیتونه باهاشون خوب بازی کنه....

عاشق بستنی یخی شده و روی تا 2 تا بستنی یخی پشت هم میخوره....

دوست داره عکاسی کنه و تا دستش به دوربین میرسه تند تند از من و پدرش عکس میاندازه...

راه براه میره و میاد به من و پدرش میگه دوستت دارم مامان....دوستت دارم پدرم و بعدش خودش را هم لوس میکنه که آدم دلش از زیادی نرم شدن اب میشه...البته این گفته آرمان گاهی بعد از خرابکاریهاش هستش و گاهی وقتی ابراز محبتش فوران میکنه حالا باید تشخیص داد که کدومشه....

ماشین اسباب بازیهاشو 2 تایی با سرعت روی صندلی و لبه فرش و هرجایی که بشه تصور یک جاده را ایجاد کنه راه میبره و میگه اینها ماشین مسابقه هستند من هم میخوام وقتی بزرگ شدم برم سوار ماشین مسابقه بشم....ولی هروقت سوار ماشین میشیم تا میخواهیم دنده را بگذاریم رو 3 یا 4 زود میگه مامان تند نرو خوب نیست آقا پلیسه جریمه میکنه ها....یا وقتی پارک میریم با بچه هایی که سوار چرخ و فلک گرد میشن و با سرعت میرن سوار نمیشه و دوست داره آروم بچرخه...پس چرا ماشینهای خودتو با سرعت میبری و میگی میخوام برم ماشین مسابقه با سرعت سوار بشم...توکه از همینشم میترسی گل پسرم....

در حال پیدا کردن نت برای زدن و بعد ساختن شعر جدید

عروسک خرسی آرمان که گاهی باهاش بازی میکنه و اون روز خرسی مریض بود و آرمان اون را برده بود روی تخت خوابانده بود تا من به عنوان دکتر با آمبولانسم برم و معاینه اش کنم

آرمان خواننده شده و در حال خوندن موزیک من در آوردی خودش با تمام وجودش هستش

واینک مهربانا ! خالق من ! تورا سپاس فراوان سپاس...... من و دوستانم را یاری کن