آرمان و انار و هندوانه و شب یلدا 90
سلام عزیزم
انارک آرمانی
30 آذر 90 از مهد به آرمان به مناسبت شب یلدا یک نقاب اناری دادن
سی ام آذره و یک شب زیبا
یه شب بلند به اسم شب یلدا
شب شب نشینی و شادی و خنده
شبی که واسه ی همه خیلی بلنده
همه ی اهل خونه خوشحال و خندون
آجیل و شیرینی و میوه فراوون
شب قصه گفتن و یاد قدیما
قصه ی لحاف کهنه ی ننه سرما
شب یلدا که سحر شد،فصل پاییز میره
جای پاییز رو زمستون می گیره
ننه سرما باز دوباره برمی گرده
کوله بارش رو پر از سوغاتی کرده
آرمانی با نقاب انار و لباس هندوانه مبره به استقبال شب یلدا
شب یلدا ، شبی زیبا،
قشنگترین شب امشب تو این شبها
وقتی زمستون میشه
شب یلدا ستاره بارون میشه
شب یلدا جمع میشیم به دور هم
ما بچه ها و پدر و مادرها و بزرگترها
قصه میگه مادر بزرگ از قدیم ها
آجیل و شیرینی می خوریم ما بچه ها
این قلبهای زیبا هندوانه ای تقدیم به پسرم که عاشقانه دوستش دارم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی