آرمان قند عسلآرمان قند عسل، تا این لحظه: 15 سال و 7 ماه و 23 روز سن داره
باران شیرین عسلباران شیرین عسل، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 4 روز سن داره

♫♫♫ آرمان آرزوهایمان ♫♫♫

شیرینکاریهای این روزهای آرمانی

1390/9/26 23:10
نویسنده : مامان آرمان
960 بازدید
اشتراک گذاری

 

نایت اسکین

سلام به پسر خوب خودم

عزیزم

اواخر فروردین 88

 شکلکهای جالب آروین شکلکهای جالب آروین شکلکهای جالب آروین

نمیدونم آلان که داری این نوشته ها را میخونی چند سالته؟...کجایی؟....ما هنوز هستیم یا نه؟.....اصلا برات جالبه که اینها را بخونی یا نه؟....اصلا میتونی فارسی بخونی یا نه؟.....خلاصه امیدوارم که هم عمر این سایت و وبلاگ و هم عمر ما اونقدری باشه که بشه این خاطرات را بدستت رسوند.

 شکلکهای جالب آروین

یکی از آرزوهای مامان اینکه که شما بتونی یک مهندس خوب بشی.... انشاأا.......حالا یا مهندس تو بخش هوایی یا کادر هوایی یعنی همان هواپیمایی......اما اصلا به این بخش از کار تو کشورمون نمیشه امید داشت و اصلا هم ایمن نیست و مامان آرزوهای بزرگ بزرگی تو سرش داره که بتونه شما را به اون سمت هدایت کنه.حالا تا خدا چی بخواد........

اما خودت هم خیلی بیکار نشستی و شروع کردی و قدمهای اولیه را برداشتی.....اون هم ساخت موشک هستش.

پدر گاهی اوقات برات موشک کاغذی میساخت و شما فقط دوست داشتی که اون را هوا بدی و این بار آخری که خوب به ساختش دقت کردی مهارتش را فرا گرفتی و یک روز دور از چشم من رفتی سراغ دفتر شعر مهدت که روزهای چهارشنبه بهمون تحویل میدن تا آخر هفته ای تو خونه ازت بپرسیم و هرچقدر که در طول هفته یاد گرفتی را توش برای مربی یادداشت کنیم که میزان آموزشت را بسنجن.

خلاصه رفتی سراغ دفتر شعر بیچاره و اول به هوای خوندن شعرها بودی که نمیدونم چه فکری کردی و تمام ورقهاش را جدا کردی و شروع کردی به ساخت موشک اون هم با کاغذهای دفتر شعر مهد......وقتی من متوجه شدم هم خنده ام گرفت و هم ناراحت که کاغذهای دفتر شعر بیچاره حسابی چروک شده بودن.حالا موقع ساختن موشکها هم شعرهاتو تمرین میکردی و هم موشک باهاشون میساختی.

ووروجک

آرمان در حال ساخت موشک با کاغذهای دفتر شعر

آرمان با چشمهای بسته...میگه دوست دارم موقع عکس چشمام را ببندم...این هم یه جورشه دیگه

 شکلکهای جالب آروین

دفتر شعر بیچاره که به این روز در اومده

موشک مدل اواخر سال 2011 میلادی ساخته شده توسط مهندس آرمان خان

 شکلکهای جالب آروین

آرمان هوس کرده دوباره بره تو شکمه مامانش.....

نمونه بعدی شیرینکاری شما این هستش که چند وقتی تو تصاویر یکی از کانالها یک کانگوری را نشون میده که بچه اش از کیسه روی شکم مادرش بیرون میاد و دوباره میره داخلش که نظرت را به خودش خیلی جلب کرده و از اون روز بارها شده که اومدی و به هوای تقلید کردن ازش ...سرت را میکنی زیر بلوز من و چند ثانیه نگه میداری و دوباره در میاری....البته بیشتر از سرت جا نمیشه و فکر میکنی که مثل بچه کانگوروی میره تو کیسه روی شکم مامانت.....این اواخر هم در مورد بچه ها که از شکم ماماناشون بیرون میان و شما هم قبلانها تو شکم مامانت بودی بهت توضیح دادم و بازم هر وقت یک بچه نوزاد را میبینی هوس میکنی دوباره بری توی شکم مامانت و بازم همون کار را تکرار میکنی....تنها تفاوت اون موقع با آلان این هستش که آلان به اندازه فقط سرت تو شکم مامان جا میشیی ولی اون موقع اونقدر کوچیک بودی که به اندازه کل هیکلت تو شکم مامان جا شده بودی.....

این عکسها را وقتی آرمان بعدش دید همش میپرسید پس سرم کو؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

آرمان رفته زیر بلیز مامانش میخواد شبیه بچه کانگورو بره تو کیسه روی شکمم مامانش

 شکلکهای جالب آروین

تقلید از مربی کلاست......

بهار جون وقتی زمان میان وعده شما میشه دستکشهای پلاستیکی یکبار مصرفش را دست میکنه و میوه هاتون را پوست میکنه و خرد میکنه تو کاسه هاتون و این کارش برات خیلی جالب بوده و یک روز که داشتم مرغها را تو کیسه فریزر بسته بندی میکردم 2 تا کیسه گرفتی و مثل دستکش دستت کردی و وسایلت را با اون جابجا میکردی و اسباب بازیهاتو با اون حرکت میدادی و چند ساعت باهاش سرگرم بودی.

چند تا از ژستهای آرمان با کیسه فریزرها

 شکلکهای جالب آروین

 شکلکهای جالب آروین

 شکلکهای جالب آروین

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (17)

مامانی درسا
26 آذر 90 1:12
آرمان عزیزم خیلی خیلی بامزه ای عزیزم . از این موشک ها برای دخملی منم درست میکنی . امیدوارم همیشه تندرست و سالم باشی . به وب دختری منم سر بزنید خوشحال میشم .


باشه حتما.خوشحال میشم باهاتون آشنا بشم.
مامان ریحانا
26 آذر 90 2:20
سلام خوبید ؟
ایشالا که به آرزوتون برسید مامانش


ممنون.امیدوارم تمام مامانها به آرزوهاشون برسند
.
مامان امیر علی
26 آذر 90 9:33
سلام ارمان جون کلی خندیدم وای دفترت را چه کردی ؟ اما دیگه خواهشا نرو توی شکم وای نه خانمی هر چی بچه تقلید بکنه با هوشتره ایشاله که به ارزوت برسی و امیر جون هم یک مهندس هواپیما بشه تا اینقدر این هواپیما ها نیوفتن زمین به هر حال موفق و شاد باشی شیرین خوردنی


ممنون.

مامان آريا
26 آذر 90 12:15
ماماني ان شاالله شما و بابايي 120 سال زنده باشينو آرمان جون شمارو به تمام آرزوهاتون برسونه
از دست تو شيطونك خاله كلي از كاراتو شيطونيات خنديدم
خوب با يه تير دوتا نشون زده هم درساشو تمرين كرده هم به موشكش رسيده
خاله قربونت برم مي گم اين موشكي كه تو درست كردي امنيت جاني داره
عكسات با چشمه بسته خيلي ناناس بودن هرچند از ديدن چشماي خوشگلت محروم شديم ولي اينم به قوله مامان يه جوريه ديگه
ماماني خوب يه بلوز گشاد اگه تنت كني بچم قشنگ مي تونه بره زير بلوز مامانش
قربون تميزيو نظافتت برم من شيطونك


آره راست میگی باید یک بایز گشاد بپوشم تا کلا بره زیر لباسم.امان از این کارهای بچه ها که ما را وادار به چه کارهایی میکنن.


سمانه مامان پارسا جون
26 آذر 90 14:13
سلام مامانی خوبی؟
این عکس اولیه چقدر خوردنیه ماشاا...
جیگرشو با این شیرینکاریهاش



ممنون
مامان آريا
27 آذر 90 10:07
سلام عزيزم
اميدوارم آرمان جون هم زودي خوب بشه خاله قربونش برم
آره بخدا خيلي بازي با آريا كيف داد فكر كنم بيشتر به من خوش گذشت به آريا هم از اين جهت خوش گذشت كه اولين بار بود مي ديد مامانش باهاش هم بازي شده اينم از شما بايد تشكر كنم كه اولين تجربم بازي با بچه رو با شما شروع كردم ديگه تركشم نمي كنم چون خيلي باحاله
ماهم دوستتون داريم هوارتااااااااااااااااااا



بهت توصیه میکنم زیاد احساس بزرگی بهت دست نده چون اگه از حالا بخواب خیلی بزرگ باشی دیگه وای به حال بعدا....تا وقتی آریا جون بچه است شما هم بچه باش و وقتی بزرگ شد شما هم بزرگ شو...ولی دوباره انشاأا......که آریا جون بچه دار شد و شما خواستی بچه اش را نگه داری دوباره بچه شو...
مامان امیر علی
27 آذر 90 11:32
سلام عزیزم ایشاله کار جشنواره شما را هم به زودی می بینم که ترکوندی .مرسی به ما سر زدین .و ممنون از نظرات قشنگت .


هنوز نه فکری کردم و نه کار کردم....شاید حرفم را پس بگیرم و شرکت نکنم...وقت ندارم...کوزه گر از کوزه شکسته آب میخورد مثل ماست.
مامان ماهان عشـــــــــ❤ــق
27 آذر 90 14:44
پس این هواپیمای بدون سرنشین معروف جاسوسی نبوده.کار مهندس آرمانه.
ایشالله همه آرزوهای مامان به خیر برآورده بشه.
اتفاقا ماهان هم علاقه ای به این که جلوی دوربین باشه نداره و ترجیح میده پشت دوربین باشه.از بس که درمورد نی نی و وقتی که تو شکمم بوده قصه گفتم دیگه خودمم خندم میگیره.شدید به این قضیه علاقه داره.تازه هر چند وقت یه بار هم میپرسه مامان نی نی تو شکمته؟دیروز هم سفارش دوقلو میداد.


دیگه سفارش داده باید براش زود فراهم کنی ها....
آرمان خیلی بچه کوچیک دوست داره و همیشه با لذت بهشون نگاه میکنه...تازگیها هم علاقه به همین موضوع پیدا کرده....
پریاگلی
28 آذر 90 11:00





















خاله جون میشه خواهش کنم به وبلاگ من و مامانم سر بزنین و اگه از این ایده خوشتون اومد به ما رأی بدین
کد ما 162




ok
مامان آريا
29 آذر 90 9:31
مرسي عزيزم از اين همه راهنمايي هاي خوبت باور كن وقتي كامنت شما دوستاي گلمو خوندم كه اينقدر دلسوزانه راهنماييم كردين خيلي آروم تر شدم و كمي فكرم كمتر شده در مورد كارتون خودم هم به اين نتيجه رسيدم براي همين الان يك هفته اي هست كه كارتون بن تن و مرد عنكبوتيشو و هر كارتونه خشنه ديگه رو براش غدقن كردم و تمام سي هاشونم مخفي كردم الان بچم توي قرنطينه ي كارتونيه در مورد خون دماغ هم بايد امتحان كنم و هواي خونه رو مرطوب كنم و بيني شو چرب كنم تا ببينم باز خون دماغ مي شه يا نه قربون آرمانم برم كه از بعضي چيزا مي ترسه بوسش كن از طرف من
ما هم شمارو خيلي خيلي دوست داريم


**
الهام مامان رامیلا
29 آذر 90 13:58
محفل آريائي تان طلائي ، دلهايتان دريائي
شاديهايتان يلدائي ، پيشاپيش مبارک باد اين شب اهورائي . . .



ممنون*
سمانه مامان پارسا جون
29 آذر 90 20:52
رویت به سرخی انار شبت به شیرینی هندوونه

خنده ات مثه پسته و عمرت به بلندی یلدا .


یلداتون مبارک




برای شما هم مبارک
مامان ریحانا
30 آذر 90 2:53
بدو که روز کوتاهه
پاييز آخر راهه
هندونه رو اوردي؟
جوجه هاتو شمردي؟
زمستون ميآد فردا
مبارک باشه يلدا عزيزم



مامان نیاز
30 آذر 90 13:12
سلام
اول اینکه رمز ورود میخوام اونم به زور
بعدش هم اینکه خاله جون کد ما 183 هست


ok
مامان آريا
30 آذر 90 15:00
یلدا یعنی یادمان باشد که زندگی آنقدر کوتاه است که یک دقیقه بیشتر با هم بودن را
باید جشن گرفت
یلدایتان مبارک.
يه عالمه دوستتون داريم بوسسسسسسسسسسسسسس


ممنون.دوستتتون داریم یکککککککککککککککککککککک عالمه
مامان ماهان
9 دی 90 16:47
واااااااااااااااااااااااای عزیزمی چقدر عکسهات ناز بود خیلی خوشم اومد مخصوصا اونایی که زیر پیرهنت مامانی بودی الهی همیشه همینطور خنده رو لبات باشه چه کارای بامزه ای هم میکنه قربونت برم نمکی من


این هم از شیرینکاریهای منه دیگه.
مامان کوثری
13 دی 90 18:51
ای وروجک بلا چه شکلکی در میاری چقدر بامزه ای شما