آرمان به باغ وحش رفت اما........

پسر  گلم.

روز جمعه 27 خرداد 90 من و پدر تصمیم گرفتیم که شما رو ببریم شهربازی رو باز که یکی پارک ارم است و یکی مینی سیتی.من از دوران بچگی خودم یادم میاد که پارک ارم نرفتم و یه تصویری ازش در خاطرم بود کلا همون موقع هم از پارک ارم چندان خوشم نمی اومد و شهربازی پارک وی رو ترجیح میدادم ولی حالا که شهربازی پارک وی هم جمع شده.پدر هم سالهای زیادی میشه که پارک ارم نرفته.خلاصه......

وقتی رسیدیم تصمیم گرفتیم بریم باغ وحش ارم چون شما خیلی حیوانات رو دوست داری البته منظورم سگ و گربه و پرنده و جوجه و....این قبیل حیووناس چون تو شهر که غیر اینا چیز دیگه ای نیست.

خلاصه با ذوق رفتیم داخل " اولین قفس مال شتر بود و بعد خرس و بعدیش گوریل و میمون و یه قفسی که بچه آهوها بودند و یک نفری بود که به  آهو کوچولو با شیشه شیر آدمیزاد  شیر میداد و اجازه میداد بچه ها نزدیک بشن و بهش دست بزنند و باهاش عکس بگیرند.شما اول بهشون با دقت نگاه میکردی شاید هم کارهای گوریل ها و صداهایی که از خودشون در می آوردن برات جالب بود البته این هم بگم که بد آموزی هم داشتن مثلا : یکی از گوریلها از بالای قفسش شروع کرد به جیش کردن و شما گفتی اه داره آب میریزه و یا اینکه سیبی که دهن اونیکی گوریله بود پرت کردش به سمت تماشاچیها" .کم کم حوصله ات سررفت. دلایلش  کاملا معلوم بود : اول اینکه حیوونای بیچاره تو قفسهای محکم و خشک و بیروح که با بی سلیقگی تمام که فقط از نرده فلزی و سیمان ساخته شده و نه یه ذره فضای طبیعی که حداقل کمی از مکان زندگیشون رو تداعی کنه و نه رنگ آمیزی مناسبی  داشت دچار افسردگی شدن و هم ما از دیدن اونه در اون وضعیت براشون ناراحت میشدیم .ما که بزرگ سال بودیم حوصله امون سر رفت چه برسه به بچه ها .دوست داشتیم حیوونای بیچاره در فضای مناسب تری با آزادی بیشتر (البته از نوع بی خطرش) در یک رابطه نزدیکتری با انسان قرار میگرفتند اینجوری بچه ها بیشتر از حیوانات یاد میگیرند و خودش یک کلاس آموزنده و فراموش نشدنی میشه. اما دلیل بعدی که شما جذب نشدی این بود که بوی بسیار بدی از قفسها بخصوص قفس اسبها و پرندگان می اومد و شما تازگیها به بوهای بد عکس العمل شدید نشون میدی و حساس شدی و جلوی بینی ات را با دو دستت گرفته بودی.خلاصه فقط یه گشت ساده بود ولی یه حسن داشت که شما از اون روز هر عکسی از اون حیوونا رو بهت نشون میدیم زود یادت میاد و اسمشون رو میگی.خلاصه بازدید ما از باغ وحش با انتظارات ما فاصله داشت و ایشاء ا.... فرصتی پیش بیاد که بتونیم به باغ وحشهای بهتری در نقاط دیگه سربزنیم و همگی لذت ببریم و مطالب مفیدی ازشون یاد بگیریم.