آرمان قند عسلآرمان قند عسل، تا این لحظه: 15 سال و 7 ماه و 23 روز سن داره
باران شیرین عسلباران شیرین عسل، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 4 روز سن داره

♫♫♫ آرمان آرزوهایمان ♫♫♫

بازدید از نمایشگاه مادر و نوزاد و کودک و رقصیدن آرمان جلوی مردم

1390/6/19 14:41
نویسنده : مامان آرمان
1,711 بازدید
اشتراک گذاری

نایت اسکین

 عشقم

یک هفتگی آرمان تو خونه بابایی

زیبازیبادنیای زیبازیازیبا

عصر پنج شنبه 17 شهریور 90 تصمیم گرفتیم بریم نمایشگاه مادر و نوزاد و کودک که تو سالن حجاب برگزار شده بود.آخه مهد شما هم اونجا غرفه داشت و از طرف مهد هم دعوت کرده بودن.

وقتی رسیدیم اینقدر شلوغ بود که جای پارک برای ماشین پیدا نمیشد. بعد از اینکه ماشین را با فاصله زیاد پارک کردیم به سمت سالن حجاب براه افتادیم.گروه گروه خانواده هایی که یا بچه های نوزاد داشتن یا بچه های همسن آرمان یا بزرگتر یا هنوز بچه هاشون تو شکم ماماناشون مهمون بودن در حال رفت و آمدن به نمایشگاه دیده میشدن.

وقتی وارد شدیم اینقدر جمعیت بود که نمیشد غرفه ها را دید.غرفه اول مال نی نی سال بود که اسباب بازی و وسایل اتاق کودک داشت.تو کل وسایلش فقط سرسره بزرگ که به حالت مارپیچ پایین میامد و خونه اسباب بازی بزرگه برامون جلب نظر میکرد.سرسره خیلی بزرگ بود و قیمت بالایی هم داشت.از اونجایی که شما خیلی سرسره دوست داری و هر وقت پارک میریم فقط سرسره سوار میشی و انگار پارک را به سرسره میشناسی فکر کردم برای تولدت یک سرسره کوچیک بخریم که تو خونه هر روز اینقدر سرسره سوار شی تا کاملا سیر بشی. اما حیف که ما حیاط نداریم که اون بزرگه را برات بخریم تا عصرها تو حیاط تا دلت بخواد سرسره سوارشی اون کوچیکه هم اینقدر کوچیک بود که تا سر بخوری پات رو زمینه.اون موقع که ما کوچیک بودیم همه خونه ها حیاط داشتن ولی اینقدر هم وسایل بازی در اختیار نبود و بچه ها با وسایل ساده با هم بازی میکردن.حالا خونه ها آپارتمانی شده ولی وسایل بازی بچه ها خیلی متنوع تره ولی کو جاش که بتونی بخری تا باهاشون بازی کنی.پس همون بهتر که بری پارک با بچه ها گروهی سوار سرسره بشی.هم تازگی داره و هم کلی دوست پیدا میکنی.

غرفه های بعدی لباس و پوشک بیبی فان و لوازم نوزادان و فرش اتاق کودک با طرحهای خیلی متنوع و از نظر قیمتی هم خیلی مناسب و بازیهای فکری پلاستیکی و چوبی که تو یک غرفه از اون بازی فکری چوبی و فلزی که تو مهد دارین و شما خیلی دوست داری و باهاش بازی میکردی بود اما تو سایز خیلی کوچیک که وقتی ازت سوال کردم ازش میخوای تا بخرم؟ خیلی با اشتیاق جواب ندادی و من هم برات نخریدم.غرفه های دیگه شامل عروسکهای پارچه ای که برای نمایش دادن ازشون استفاده میشه و عروسک انگشتی و تخت و کمد اتاق بچه ها و ماهنامه های خردسالان و کودکان و کتاب کودک برای بزرگسالان و انجمنهای حمایت از کودکان محروم و مراکز تست کودک و .........بود.

مهد شما هم غرفه داشت و چند تا از مربیهای مهد تو غرفه بودن و بچه های زیادی تو غرفه مشغول نقاشی انگشتی و ......بودن و مربیها هم مشغول نقاشی رو صورت بچه ها بودن البته مربی شما فاطمه جون نبود و جلوی غرفه هم خیلی شلوغ بود.

هوای سالن خیلی خیلی گرم بود و جمعیت خیلی زیاد بخصوص جمعیت کالسکه دار که یا مسیرها را با کالسکه ها مسدود میکردن یا به پاهای مردم میزدن و میرفتن که پای پدر هم از این قضیه بی بهره نمونده بود.

پدر پیشنهاد داد برای اتاقت یکی از اون فرشها را بخریم چون تنوع طرح زیاد داشت ولی ما برای اتاقت از قبل از تولد شما فرش خریده بودیم و من از رنگ و طرحش خوشم میاد البته بچه گونه نیست ولی خوب و نو هستش و به نظرم اومد که این خرید از روی هوس میشه نه از روی نیاز و راضی نشدم.البته دوست دارم که تمام وسایل اتاقت مناسب با سنت باشه ولی باید حساب این را هم کرد که فرشی که آلان تو اتاقت هست را پس چی کار کنیم؟

 

از کل نمایشگاه فقط برات یک لیوان نی دار مارک دار خریدم که بهش خیلی احتیاج داری البته چندتا قبلا برات خریدم  ولی اونا خوب از آب در نیومدن و ایندفعه مارک دارشو برات خریدم.

آخر سری که از نمایشگاه میومدیم بیرون موزیک چرا را گذاشتن و بلند پخش میکردن که شما پایین پله های ساختمان تو قسمت ورودی و خروجی رقصت گرفت و شور برت داشت و گفتی این همونه که من دارم و شروع کردی به رقصیدن و دور خودت میچرخیدی وDance شکلک های شباهنگ میرقصیدی وDance شکلک های شباهنگ اصلا هم به دور و برت توجه نداشتی که جمعیت دارن بهت نگاه میکنن و بخاطر تو وای می ایستادن و تماشا میکردن آخه براشون خیلی جالب بود که بچه ای با اون شور و اشتیاق تو حال خودش اونجا داره میرقصه.خلاصه همه خیلی خوششون اومده بود و نگاهی به ما میکردن و لبخند میزدند حیف که دوربین عکاسی و فیلمبرداری همراهم نبود که ازت فیلم یا عکس بگیرم.

قربون این روحیه شادت پسرم برم که همیشه از همون اولها هم اهل موسیقی و شادی کردن بودی و هستی و خجالت تو کارت راه نداره .خدا کنه همیشه اینطور شاد و پر انرژی باشی پسرم. 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

مامان ریحانه
19 شهریور 90 18:09
آخی نازی خدا برات حفظش کنه عجب بلایی آرمان کوچولو
maman amir ali
19 شهریور 90 19:35
salam azizam mersi az tabrikatet.tavalodeh pesareh golam arman joon ham mobarak basheh ishalah sad sal shad va razi zendegi koneh.
maman amir ali
19 شهریور 90 19:38
سلام عزيزم .ما هم در روز جمعه در نمايشگاه بوديم خيلي شلوغ بود .نازي به اين پسره گلم كه مي رقصه و شاده .فدات بشم خاله جون. غرفه مهد هم رفتيم جالب بود . سرسره هم كادوي خيلي خوبي ميشه ما براي امير علي تاب خريديم و خيلي خوب بود.
مامان آريا
20 شهریور 90 9:09
سلام عزيزم قربون پسرم برم كه روحيه بالاست و جلو جمعيت رقصيده جاي من خالي كه بچلونمت ماماني خوب با موبايل عكس مي نداختي اونم خوب بود ديگه
يه خصوصي داري گلم


آره میشد هم به فکرم نرسید و هم موبایلم اعتباری بهش نیست و گاهی قاط میزنه و ......
مامان پرهام
20 شهریور 90 12:08
سلام خوش به حالتون ما که تهران نیستیم بریم! پسر شادت رو ببوس!
مامان ماهان عشق ماشین
21 شهریور 90 9:00
سلام.جالبه.ما تهران نیستیم ولی من خیلی دلم میخواست این نمایشگاه رو میرفتم.حالا با توصیفهای شما از اون شلوغی و گرما و جمعیت ناراحت نیستم که نتونستم برم.
آرمان هنرمند و هنردوست رو ببوسین.


باشه حتما.
مامان آريا
21 شهریور 90 10:14
_$$$$___$$$$$$$$$$____$$$$ __$$???$$$$$$$$$$$$$$$$$$$???$$ __$$??$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$??$$ ___$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ _____$$$$$¶¶¶$$$$$$¶¶¶$$$$$$$ ____$$$$$$¶¶¶$$$$$$¶¶¶$$$$$$$ ____$$$$$$$$???¶¶¶???$$$$$$$$ ____$$$$$$$????¶¶¶????$$$$$$$ _____$$$$$$????????????$$$$$ _______$$$$$$???????$$$$$$$ _____$$$*****$$$$$$$$********$ _$$$$***********$**************$ $$$$$********** ** **** *********$ $$$$$$$$$****** * **************$ $$$$$$$$$$$*** * ******$$$$$$$$$$ $$$$$$$$$$$*** ** ***$$$$$$$$$$$$ _$$$$$$$$$*** *****$$$$$$$$$$$$$ ___$$$$$$*********$$$$$$$$$$$$ _____$$$$************$$$$$$$$$$$ __$$$$$$$$$************$$$$$$$$ _$$???????$$$**********$$????$$$$$$$$ $$???????????$$$*****$$$???????????$$ $$????????????$$$$*$$$$$???????????$
بهار(مامانی شهراد)
21 شهریور 90 23:57
سلام خانومی چه پسر ملوسی داری پیش ما هم بیا خوشحال میشیم منتظرتم