تیر و مرداد 91
سلام و صد تا سلام به عزیزک مامان
سلام و صد تا سلام به عزیزک مامان
از تیرماه تا شهریور برنامه های یکنواخت و خسته کننده ما ادامه داشت و خدا را شکر کمی کارهامون سبک شده.ماه رمضان هم به سرعت باد گذشت که مثل سالهای پیش نتونستم خوب استفاده کنم . علیرغم مشغله زیاد 2 بار افطار بیرون داشتیم و کلاسهای مخصوص شما که از تیرماه هفته ای 1 جلسه هست و ادامه دارد.
تیرماه یک سفر 2 روزه رفتیم شمال (نور) فقط بخاطر اینکه شما بتونی بری دریا و لذت ببری و خستگی مدتها از تنت در بیاد.سفر ما به همراه بابایی بود و چهارتایی راهی شدیم.کم بود ولی خیلی خوش گذشت.هوا خیلی خوب بود و شما هم تا تونستی بازی کردی.
سفر 2 روزه به شمال (تیرماه 91)
اگر فرصتی پیش میامد پارک و ماشین بازی و دوچرخه سواری هم در برنامت بود.البته کم بود که باید ما را ببخشی.
عکسهای بولینگ عبده(مجموعه ورزشی تفریحی شهید چمران)
این هم اولین قلک آرمان که مامانش براش خریده
نمیدونم موقع خریدن چرا قلک سفالی اون هم با این شکل و شمایل برات خریدم .فقط قصدم خرید قلک برای پس انداز پولات بود و دیگه به چیزهای دیگه خوب توجه نکردم.این عکسها مال خرداد 91 هستش.
این هم اولین پولی که داخلش انداختی
یک 500 تومنی نوی نو بود که از بس دهانه ورودی قلک تنگ بود بیچاره را مچاله کردیم تا توش بره.موقع خرید باید بیشتر دقت کنیم.راستی اینجا بهم گفته بودی دستها و پاهات را لاک بزنم...چقدر دوست داشتی.
بازم در پایان میگم خیلییییییییییییییییی دوستت دارم پسرکم