بازیهای مورد علاقه این روزهای آرمان
سلام به پسر از گل بهترم
ساعات اولیه تولد فرشته کوچک ما در بیمارستان
بازیهای مورد علاقه شما دیگه کاملا پسرونه پسرونه شده.تا چند وقت پیش بازیهات شامل ترکیبی از بازیهای مختلف مثل بازی با وسایل آشپرخونه از جمله کاسه و قابلمه و قاشق و یا دیگر وسایلی تو آشپزخونه و گاهی بازی با وسایل دخترونه مثل کالسکه عروسک بود یا پیدا کردن سرگرمی از وسایل شخصی این و اون بود ولی یه مدتی است که فقط بازیهای پسرونه میکنی و مامان بیچاره را که تو خانواده دخترونه بزرگ شده را مجبور میکنی باهات بازی کنه.مامان از اونجایی که همیشه با دخترها بازی و تعامل داشته بازی پسرونه بلد نبود که به لطف شما آلان یک استاد در فن بازیهای پسرانه است.
نمیدونم شما از چشم خودت مامان و پدر را به شکل بچه میبینی یا چی که هر روز ما را مجبور به انجام بازی های مختلف با خودت میکنی و علاقه ات به بازی فردی کم شده.البته ما هم از اینکه با شما بازی میکنیم و صدای قهقهه خنده و شادی و رضایت شما را میشنویم و میبینیم خیلی خوشحالیم و اینها تشویقی برای ماست که هر روز باشما مدتی را بازی کنیم.
و اما بازیهای گروهی و فردی مورد علاقه آرمان چیه؟
بازیهای جمعی مورد علاقه شما
دکتر بازی : چند وقت پیش یه آمبولانس از کنار ماشین رد میشد که بوق زنان با سرعت میرفت تا به بیمارش برسه.من به شما توضیح دادم که این آمبولانسه و آقای دکتر سوارشه و میره تا یکی که تو خونش مریض شده را معاینه کنه و ویزیت بشه و دوا بنویسه.این شروعه دکتر بازی شما بود.از عصر اون روز شما مثلا در حین ماشین سواریت تو خونه یک دفعه خودت را از روی ماشین به زمین میندازی که مثلا مریضی و حالت بده و جالبیش ایجاست که آه و ناله هم میکنی و میگی : "مامان بوق بوق کن دکتر شو" و من هم صدای بوق بوق آژیر آمبولانس را در میارم و میام بالای سرت و میپرسم " پسرم چیه چه مشکلی پیش اومده کجات درد میکنه؟ " و شما هم یه قسمتی از بدنت را نشون میدی که یا دلت هست یا پات و بعد من مثلا با گوشی شما را معاینه میکنم و نسخه مینویسم .......وآخر سر هم بابته ویزیت پول بهم میدی.این یکی از بازیهای مورد علاقه ات است که روزی بیست بار هم بازی کنی سیر نمیشی.این بازی مخصوص آرمان و مامانه و پدر نقشی در این بازی نداره.مزیت این بازی این است که در حین بازی میشه نکات خوبی را به بچه یاد داد و بهش تکرار کرد چون با دقت داره گوش میده و یاد میگیره.یه بازی آروم و بی صدا هم هست.این بازی روزی یک یا دو بار توسط پسری بازی میشه.
بدو بدو : تمام خونه از پذیرایی تا انتهای اتاق خواب حوزه بدو بدو بازیه که یک بار من این مسیر را جلوی شما میدوم و مثلا شما پشت من میدویی تا من را بگیری و حین دویدن هم میگی وایسا بذار بگیرمت و یک بار هم من پشت شما میدوم تا تو را بگیرم و وقتی دستم بهت میرسه شکمه کوچولوت را قلقلک میدم و شما میزنی زیره خنده.اگه وسطها کمی بایستم تا خستگی در کنم میگی : مامان ببو ببو...... اسه شدی؟ یعنی مامان بدو بدو ....خسته شدی؟ این بازی فقط مخصوص مامان و آرمانه و پدر نقشی در این بازی نداره.گاهی بدو بدو همراه با نمایش پروازه هواپیما است که دستهامون را در کنار بدن صاف باز میکنیم و صدای هواپیما را با دهان ایجاد میکنیم و گاهی مثلا دوتا هواپیماهامون به هم برخورد میکنه و تصادف میشه.این بازی روزی یک بار توسط پسری بازی میشه.
توپ بازی : بازی مورد علاقه همه پسرها.این را پدر بهت یاد داده و صبحها که اون نیست با من و عصر ها هم با پدر بازی میکنی. این بازی اینطورشروع شد که پدر در سمتی و شما روبروش می ایستادی و فقط توپ را زمینی و ساده و صاف به سمت هم شوت میکردین.بعد از مدتی که مهارت گرفتی اینطوری راضی نمیشدی و حالا شوت به قصد گل زدن انجام میگرفت و پدر باید باهاش را طوری باز میکرد که شما توپ را از میانه پای اون شوت کنی و گل بزنی و این برات خیلی بود و احساس خوبی بهت دست میداد که گل میزنی.اما اون بخشی که ساخته مامانه و با هم بازیش میکنیم دنبال کردن توپ به قصد گرفتن از همدیگراست.یعنی توپ را با پا میزنیم و دوتایی دنبالش میدویم و هرکی زودتر برسه باید اون را سریع بزنه و دنبال تو دنبالیه که نگو و در این میان مامان فقط ادای سریع دویدن و قصد زدن را در میاره و شما خیلی خوشت میاد و از حرکات مامان خنده ات میگیره و مامان هم به دنبال صدای قهقهه شما این کار را بارها تکرار میکنه که شما بیشتر شاد باشی.دراین بازی هم مامان و هم پدر نقش دارن.گاهی اینقدر ما را شور میگیره که بیچاره همسایه طبقه پایین.البته تو ساختمان ما از بالا به پایین همه تو خونشون یه بچه همسن آرمان و یا بزرگتر دارن که هم ما طبقه بالاییمون و اونا طبقه بالاییشون را و طبقه زیرینه ما هم ما را و طبقه زیر اونا هم اونا را تحمل میکنن و همه به درد هم مبتلاییم پس کسی اعتراضی نداره.اینجوریش خوبه.این بازی روزی یک یا دو بار توسط پسری بازی میشه.
لوگو بازی :کمی قبلتر این بازی را خودت تکی انجام میدادی ولی آلان دوست داری ما هم بشینیم و با هم وسایل اطرافمان را بسازیم.از یک مشاور شنیدم که میگفت : بچه ها آنقدر قوه تخیل بالایی دارن که یک لوگوی ساده را هم شبیه جانداران و یا وسایل پیرامون خود میبینند حتی اگر از نظر ما اون ساخته اصلا به واقعیت نزدیک نباشه که این نشون دهنده درک بالای تخیل در بچه هاست.بازی این روزهای ما به این شکله که شما پسرم به اطراف خودت نگاه میگنی و هر چیزی از ویترین و دیوار اتاق و تلویزیون و صندلی را نشون میدی و میگی این را بساز و در حین ساختن من ...یکی هم شما میسازی حالا در نهایت ممکنه چیزی که میسازیم اصلا شبیه نباشه ولی شما اون را خیلی دوست داری و واقعی میبینی.این بازی هم مامان و هم پدر نقش دارن و بازی بی صدا و آرومیه. یک بار یادمه با پدر بازی میکردی و پدر برات یک چیزی شبیه صندلی ساخت شما بلافاصله روش نشستی و گفتی : این ماله پی پیه.یعنی این مال گلاب به روت جیش کردنه و نشستی روش و صدای جیش کردن را در آوردی.حالا این همه شما رو صندلیهای خونه میشینی چرا صندلی جیش یادت افتاد نمیدونم.این بازی هفته ای چند بار توسط پسری بازی میشه.
بازیهای فکری : انواع و اقسام بازیهای فکری که مخصوص سن شماست را برات خریدیم و یک کیسه بزرگ از اونها را هر دو روز یک بارمیاری و همشونه یک دفعه میریزی وسط خونه و میگی مامان بیا بازی کنیم.آخه پسر مگه فکر من میخواد رشد کنه که من هم باید باشم .میگم خودت بازی کن میگی نه تو هم میا یعنی بیا و باید این بازیها را باهم نه یک بار بلکه چند بار بازی کنیم که البته همشون را خوبه خوب یاد گرفتی و دیگه نمیشه بهشون گفت بازی فکری و باید بریم بازیهای جدید برات بخریم.چند وقت پیش از یک دکتر مشاور شنیدم و ازش پرسیدم که بن بن بن یا بازیهای شبیه به این برات خوبه که اون اینطور نظر داد که نباید بچه هارا خیلی با بازیهای فکری خسته کرد و از بچه ها بیشتر از اون چیزی که هستن انتظار داشت و مدام بازیهای فکری که با ذهن سر و کار دارد را براشون گرفت.آلان سن بازیهای حرکتیه و وقت برای بازیهای فکری زیاده البته در حد متوسط اشکالی نداره ولی نباید خیلی به این قضیه آب و تاب داد.
کشتی گرفتن : این هم یکی از بازیهای مورد علاقه شماست که با دیدن مسابقات کشتی در تلویزیون شما هم علاقه مند شدی و با پدر خیلی سبک کشتی میگیری و بیشتر شبیه بغل کردن همدیگه است تا کشتی....هر چند که شما لذت میبریاین یک بازی بی صدا و آرومیه ولی یه خورده خطرناک که حین کشتی باید مواظب بدن نرم و نازک شما باشیم چون شما خیلی هیجان زده میشی و دیگه شاید کمی غیر اصولی بازی کنی.این بازی مخصوص شما با پدر و گاهی با من هستش که هفته ای یک بار تقریبا بازی میکنیم.
بازیهای فردی مورد علاقه
هواپیما و هلیکوپتر بازی : با هواپیما و هلیکوپتر کوچیکت بازی میکنی و صدای موتورشون را هم در میاری و بالا و پایین میاریش و از روی دسته صندلی و پشتی صندلی تا روی زمین و آسمون همه جا می بریشون.این بازی روزی چندبار توسط پسری بازی میشه.
ماشین بزرگه : این را خودت سوار میشی و بارها کل خونه را طی میکنی و دور میزنی دوست داری اگه بشه از جاهای سخت و پست و بلند هم رد بشی و اونجوری بیشتر هم لذت میبری و حتی تو آشپزخونه دوره میز و کلا همه جا را میری و میای.در حین رانندگی اینقدر تو عالمه خودتی که واقعا حس یه راننده را میگیری و حالته دستهات و دور زدنت را عین پدر تکرار میکنی و تازگی یک جا کلیدی بهت دادیم و اون شده کلید ماشین و ریموته در پارکینگ که با اون ماشین را روشن و خاموش و درش و باز و بسته و در پارکینگ هم بازو بسته میشه ....با همین یک جا کلیدی ساده.ابتکار جدید مامان این هستش که از دیروز با لوگوهات مثلا جدول خیابان و لاین خیابان و میدان درست کردم و شما با ماشینه بزرگت از میان این ردیفها رانندگی میکنی و در انتها دور میدان میزنی و دوباره برمیگیری که این بازی را هم خیلی دوست داری که به نظر خودم این هماهنگی بین ذهن و بدنت ایجاد میکنه چون با دقت از میان این ردیفها میری که مبادا بهشون بخوری و لاینت خراب بشه و موقع دور زدن از میدان هم درست می پیچی و تازه جالبیش اینجاست که راهنما هم میزنی البته با دهنت صدای راهنما زدن را درمیاری.این صدای راهنما زدن را خیلی وقته بلدی و تو ماشیه خودمون هم که نشستی موقعی که راهنما یا فلاشر میزنیم صداشو با دهنت در میاری.این بازی روزی یک یا دو بار توسط پسری بازی میشه.
قطار بازی : قطار را روشن میکنی و روی زمین میزاری و میشینی تماشا میکنی که قطار عرض و طول خونه را طی کنه و وقتی به مانعی میخوره و گیر میکنه دوباره اون را سر و ته میکنی و دوباره قطار از اون ور به این ور تا وقتی این باطری تمام نشه شما دست از سرش بر نمیداری.این بازی هفته ای دو بار توسط پسری بازی میشه.
ماشین بازی : ماشینهای کوچولوت را بازم مثل هواپیما روی دسته صندلی و زمین و تو حاشیه فرش و روی دیوار و میز تلویزیون و میز معمولی راه میبری.حتی گاهی که ما نشستیم و داریم فیلم میبینیم شما از ثابت موندن ما استفاده میکنی و دوست داری روی بدن ما از نوک سر تا نوک پا ماشینت را ببری و بیاری و اگه موقعیت بدنیمون عوض بشه اعتراض میکنی و دوباره حالت بدنی ما را به همون حالت قبلی عوض میکنی و دوست داری همون طور بی حرکت بمونیم تا شما بری و بیای.ماشیهای مورد علاقه ات ماشینه پلیس کوچیکه ...ماشین آمبولانسه.....ماشین کوچیک زرده....کامیون بزرگه.....این بازی هر روز و در چند نوبت صبح و عصر توسط پسرم بازی میشه.
قربونه پسر باهوش و عزیزم برم.دوست دارم همیشه شاد باشی و بخندی گلم.
دوست دارم یه عالمه..............................هرچی بگم بازم کمه
خلاصه تا اینجا نوشتم و چیزی یادم اومد اضافه میکنم.خیلی خسته شدم.