آرمان قند عسلآرمان قند عسل، تا این لحظه: 15 سال و 7 ماه و 23 روز سن داره
باران شیرین عسلباران شیرین عسل، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 4 روز سن داره

♫♫♫ آرمان آرزوهایمان ♫♫♫

بازیهای مورد علاقه این روزهای آرمان

1390/6/11 23:50
نویسنده : مامان آرمان
1,149 بازدید
اشتراک گذاری

 

سلام به پسر از گل بهترمدنیای زیبا

آرمان تازه متولد شده

ساعات اولیه تولد فرشته کوچک ما در بیمارستان

Animated Babies Animated BabiesAnimated Babies

بازیهای مورد علاقه شما دیگه کاملا پسرونه پسرونه شده.تا چند وقت پیش بازیهات شامل ترکیبی از بازیهای مختلف مثل بازی با وسایل آشپرخونه از جمله کاسه و قابلمه و قاشق و یا دیگر وسایلی تو آشپزخونه و گاهی بازی با وسایل دخترونه مثل کالسکه عروسک بود  یا پیدا کردن سرگرمی از وسایل شخصی این و اون بود ولی یه مدتی است که فقط بازیهای پسرونه میکنی و مامان بیچاره را که تو خانواده دخترونه بزرگ شده را مجبور میکنی باهات بازی کنه.مامان از اونجایی که همیشه با دخترها  بازی و تعامل داشته بازی پسرونه بلد نبود که به لطف شما آلان یک استاد در فن بازیهای پسرانه است.

نمیدونم شما از چشم خودت مامان و پدر را به شکل بچه میبینی یا چی که هر روز ما را  مجبور به انجام  بازی های مختلف با خودت میکنی و علاقه ات به بازی فردی کم شده.البته ما هم از اینکه با شما بازی میکنیم و صدای قهقهه خنده و شادی و رضایت شما را میشنویم و میبینیم خیلی خوشحالیم و اینها تشویقی برای ماست که هر روز باشما مدتی را بازی کنیم.

و اما بازیهای گروهی و فردی مورد علاقه آرمان چیه؟

 

دنیای زیبادنیای زیبادنیای زیبادنیای زیبادنیای زیبادنیای زیبادنیای زیبادنیای زیبادنیای زیبا

بازیهای جمعی مورد علاقه شما

دکتر بازی : چند وقت پیش یه آمبولانس از کنار ماشین رد میشد که بوق زنان  با سرعت میرفت تا به بیمارش برسه.شکلکــــ هـ ـاے آینـــ ـ ـــــازمن به شما توضیح دادم که این آمبولانسه و آقای دکتر سوارشه و میره تا یکی که تو خونش مریض شده را معاینه کنه و ویزیت بشه و دوا بنویسه.این شروعه دکتر بازی شما بود.از عصر اون روز شما مثلا در حین ماشین سواریت تو خونه یک دفعه خودت را از روی ماشین به زمین میندازی که مثلا مریضی و حالت بده و جالبیش ایجاست که آه و ناله هم میکنی و میگی : "مامان بوق بوق کن دکتر شو021_nurse.gif" و من هم صدای بوق بوق آژیر آمبولانس را در میارم http://s1.picofile.com/file/6396691146/ambulance.gifو میام بالای سرت و میپرسم " پسرم  چیه چه مشکلی پیش اومده کجات درد میکنه؟ krank01.gif " و شما هم یه قسمتی از بدنت را نشون میدی که یا دلت هست یا پات و بعد من مثلا با گوشی شما را معاینه میکنم http://s1.picofile.com/file/6396693158/doctor1.gifو نسخه مینویسم .......وآخر سر هم بابته ویزیت پول بهم میدی.این یکی از بازیهای مورد علاقه ات است که روزی بیست بار هم بازی کنی سیر نمیشی.این بازی مخصوص آرمان و مامانه و پدر نقشی در این بازی نداره.مزیت این بازی این است که در حین بازی میشه نکات خوبی را به بچه یاد داد و بهش تکرار کرد چون با دقت داره گوش میده و یاد میگیره.یه بازی آروم و بی صدا هم هست.این بازی روزی یک یا دو بار توسط پسری بازی میشه.

زیبا

بدو بدو : دنیای زیباتمام خونه از پذیرایی تا انتهای اتاق خواب حوزه بدو بدو بازیه که یک بار من این مسیر را جلوی شما میدوم و مثلا  شما پشت من میدویی تا من را بگیری و حین دویدن هم میگی وایسا بذار بگیرمت و یک بار هم من پشت شما میدوم تا تو را بگیرم و وقتی دستم بهت میرسه شکمه کوچولوت را قلقلک میدم و شما میزنی زیره خنده.اگه وسطها کمی بایستم تا خستگی در کنم میگی : مامان ببو ببو...... اسه شدی؟ یعنی مامان بدو بدو ....خسته شدی؟ این بازی فقط مخصوص مامان و آرمانه و پدر نقشی در این بازی نداره.گاهی بدو بدو همراه با نمایش پروازه هواپیما است که دستهامون را در کنار بدن صاف باز میکنیم و صدای هواپیما را با دهان ایجاد میکنیم و گاهی مثلا دوتا هواپیماهامون به هم برخورد میکنه و تصادف میشه.این بازی روزی یک بار توسط پسری بازی میشه.

زیبا

توپ بازی : بازی مورد علاقه همه پسرها.این را پدر بهت یاد داده و صبحها که اون نیست با من و عصر ها هم با پدر بازی میکنی. این بازی اینطورشروع شد که پدر در سمتی و شما روبروش می ایستادی و فقط توپ را زمینی و ساده و صاف به سمت هم شوت میکردین.بعد از مدتی که مهارت گرفتی اینطوری راضی نمیشدی و حالا شوت به قصد گل زدن انجام میگرفت و پدر باید باهاش را طوری باز میکرد که شما توپ را از میانه پای اون شوت کنی و گل بزنی و این برات خیلی بود و احساس خوبی بهت دست میداد که گل میزنی.اما اون بخشی که ساخته مامانه و با هم بازیش میکنیم دنبال کردن توپ به قصد گرفتن از همدیگراست.یعنی توپ را با پا میزنیم و دوتایی دنبالش میدویم و هرکی زودتر برسه باید اون را سریع بزنه و دنبال تو دنبالیه که نگو و در این میان مامان  فقط ادای سریع دویدن و قصد زدن را در میاره و شما خیلی خوشت میاد و از حرکات مامان خنده ات میگیره و مامان هم به دنبال صدای قهقهه شما این کار را بارها تکرار میکنه که شما بیشتر شاد باشی.دراین بازی هم مامان و هم پدر نقش دارن.گاهی اینقدر ما را شور میگیره که بیچاره همسایه طبقه پایین.البته تو ساختمان ما از بالا به پایین همه تو خونشون یه بچه همسن آرمان و یا بزرگتر دارن که هم ما طبقه بالاییمون و اونا طبقه بالاییشون را و طبقه زیرینه ما هم ما را و طبقه زیر اونا هم اونا را تحمل میکنن و همه به درد هم مبتلاییم پس کسی اعتراضی نداره.اینجوریش خوبه.این بازی روزی یک یا دو بار توسط پسری بازی میشه.

مامان قربونه اون ژستت بره

زیبا

لوگو بازی :کمی قبلتر این بازی را خودت تکی انجام میدادی ولی آلان دوست داری ما هم بشینیم و با هم وسایل اطرافمان را بسازیم.از یک مشاور شنیدم که میگفت : بچه ها آنقدر قوه تخیل بالایی دارن که یک لوگوی ساده را هم شبیه جانداران و یا وسایل پیرامون خود میبینند حتی اگر از نظر ما اون ساخته اصلا به واقعیت نزدیک نباشه که این نشون دهنده درک بالای تخیل در بچه هاست.بازی این روزهای ما به این شکله که شما پسرم به اطراف خودت نگاه میگنی و هر چیزی از ویترین و دیوار اتاق و تلویزیون و صندلی را نشون میدی و میگی این را بساز و در حین ساختن من ...یکی هم شما میسازی حالا در نهایت ممکنه چیزی که میسازیم اصلا شبیه نباشه ولی شما اون را خیلی دوست داری و واقعی میبینی.این بازی هم مامان و هم پدر نقش دارن و بازی بی صدا و آرومیه. یک بار یادمه با پدر بازی میکردی و پدر برات یک چیزی شبیه صندلی ساخت شما بلافاصله روش نشستی و گفتی : این ماله پی پیه.یعنی این مال گلاب به روت جیش کردنه و نشستی روش و صدای جیش کردن را در آوردی.حالا این همه شما رو صندلیهای خونه میشینی چرا صندلی جیش یادت افتاد نمیدونم.این بازی هفته ای چند بار توسط پسری بازی میشه.

زیبا

بازیهای فکری : انواع و اقسام بازیهای فکری که مخصوص سن شماست را برات خریدیم و یک کیسه بزرگ از اونها را هر دو روز یک بارمیاری و همشونه یک دفعه میریزی وسط خونه و میگی مامان بیا بازی کنیم.آخه پسر مگه فکر من میخواد رشد کنه که من هم باید باشم .میگم خودت بازی کن میگی نه تو هم میا یعنی بیا و باید این بازیها را باهم نه یک بار بلکه چند بار بازی کنیم که البته همشون را خوبه خوب یاد گرفتی و دیگه نمیشه بهشون گفت بازی فکری و باید بریم بازیهای جدید برات بخریم.چند وقت پیش از یک دکتر مشاور شنیدم و ازش پرسیدم که بن بن بن یا بازیهای شبیه به این برات خوبه که اون اینطور نظر داد که نباید بچه هارا خیلی با بازیهای فکری خسته کرد و از بچه ها بیشتر از اون چیزی که هستن انتظار داشت و مدام بازیهای فکری که با ذهن سر و کار دارد را براشون گرفت.آلان سن بازیهای حرکتیه و وقت برای بازیهای فکری زیاده البته در حد متوسط اشکالی نداره ولی نباید خیلی به این قضیه آب و تاب داد.

زیبا

کشتی گرفتن :  این هم یکی از بازیهای مورد علاقه شماست که با دیدن مسابقات کشتی در تلویزیون شما هم علاقه مند شدی و با پدر خیلی سبک کشتی میگیری و بیشتر شبیه بغل کردن همدیگه است تا کشتی....هر چند که شما لذت میبریاین یک بازی بی صدا و آرومیه ولی یه خورده خطرناک که حین کشتی باید مواظب بدن نرم و نازک شما باشیم چون شما خیلی هیجان زده میشی و دیگه شاید کمی غیر اصولی بازی کنی.این بازی مخصوص شما با پدر و گاهی با من هستش که هفته ای یک بار تقریبا بازی میکنیم.

 

دنیای زیبادنیای زیبادنیای زیبادنیای زیبادنیای زیبادنیای زیبادنیای زیبادنیای زیبادنیای زیبا

بازیهای فردی مورد علاقه

هواپیما  و هلیکوپتر بازی : با هواپیما و هلیکوپتر کوچیکت بازی میکنی و صدای موتورشون را هم در میاری و بالا و پایین میاریش و از روی دسته صندلی و پشتی صندلی تا روی زمین و آسمون همه جا می بریشون.این بازی روزی چندبار توسط پسری بازی میشه.

زیبا 

ماشین بزرگه : شکلکــــ هـ ـاے آینـــ ـ ـــــازاین را خودت سوار میشی و بارها  کل خونه را طی میکنی و دور میزنی دوست داری اگه بشه از جاهای سخت و پست و بلند هم رد بشی و اونجوری بیشتر هم لذت میبری و حتی تو آشپزخونه دوره میز و کلا همه جا را میری و میای.در حین رانندگی اینقدر تو عالمه خودتی که واقعا حس یه راننده را میگیری و حالته دستهات و دور زدنت را عین پدر تکرار میکنی و تازگی یک جا کلیدی بهت دادیم و اون شده کلید ماشین و ریموته در پارکینگ که با اون ماشین را روشن و خاموش و درش و باز و بسته  و در پارکینگ هم بازو بسته میشه ....با همین یک جا کلیدی ساده.ابتکار جدید مامان این هستش که از دیروز با لوگوهات مثلا جدول خیابان و لاین خیابان و میدان درست کردم و شما با ماشینه بزرگت از میان این ردیفها رانندگی میکنی و در انتها دور میدان میزنی و دوباره برمیگیری که این بازی را هم خیلی دوست داری که به نظر خودم این هماهنگی بین ذهن و بدنت ایجاد میکنه چون با دقت از میان این ردیفها میری که مبادا بهشون بخوری و لاینت خراب بشه و موقع دور زدن از میدان هم درست می پیچی و تازه جالبیش اینجاست که راهنما هم میزنی البته با دهنت صدای راهنما زدن را درمیاری.این صدای راهنما زدن را خیلی وقته بلدی و تو ماشیه خودمون هم که نشستی موقعی که راهنما یا فلاشر میزنیم صداشو با دهنت در میاری.این بازی روزی یک یا دو بار توسط پسری بازی میشه.

آرمان حسابی مقررات را اجرا میکنه

آرمان دور میدان را دور میزنه

اشاره به خیابانهای فرضی

زیبا

قطار بازی : زقطار را روشن میکنی و روی زمین میزاری و میشینی تماشا میکنی که قطار عرض و طول خونه را طی کنه و وقتی به مانعی میخوره و گیر میکنه دوباره اون را سر و ته میکنی و دوباره قطار از اون ور به این ور تا وقتی این باطری تمام نشه شما دست از سرش بر نمیداری.این بازی هفته ای دو بار توسط  پسری بازی میشه.

زیبا

ماشین بازی : ماشینهای کوچولوت را بازم مثل هواپیما روی دسته صندلی و زمین و تو حاشیه فرش و روی دیوار و میز تلویزیون و میز معمولی راه میبری.حتی گاهی که ما نشستیم و داریم فیلم میبینیم شما از ثابت موندن ما استفاده میکنی و دوست داری روی بدن ما از نوک سر تا نوک پا ماشینت را ببری و بیاری و اگه موقعیت بدنیمون عوض بشه اعتراض میکنی و دوباره حالت بدنی ما را به همون حالت قبلی عوض میکنی و دوست داری همون طور بی حرکت بمونیم تا شما بری و بیای.ماشیهای مورد علاقه ات ماشینه پلیس کوچیکه ...ماشین آمبولانسه.....ماشین کوچیک زرده....کامیون بزرگه.....این بازی هر روز و در چند نوبت صبح و  عصر توسط پسرم بازی میشه.زیبا

 

زیبا

قربونه پسر باهوش و عزیزم برم.دوست دارم همیشه شاد باشی و بخندی گلم.

دوست دارم یه عالمه..............................هرچی بگم بازم کمه

خلاصه تا اینجا نوشتم و چیزی یادم اومد اضافه میکنم.خیلی خسته شدم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (24)

مامان ریحانه
12 شهریور 90 0:55
چقدر طولانی نوشتی خسته نباشی خدا براتون نگهش داره
مامان آريا
12 شهریور 90 9:05
خاله قربونش برم من با اين بازي هايي كه مي كني دست ماماني هم درد نكنه كه پا به پات باهات بازي مي كنه يه نظر خصوصي دادم
مامان آريا
12 شهریور 90 12:47
ماماني نظر خصوصي دارين
مامان ماهان عشق ماشین
12 شهریور 90 14:26
وااای خدای من .چقدر بازیهای پسرا مث همه. و چقدر ماماناشون هم باید بازی بلد باشن.فکر میکنم این پست رو خودم نوشتم.(از بس شباهت ها زیاده)


همشون عشق ماشین و توپ و .....تو خونشونه دیگه.


فاطمه جون نفس باباش
12 شهریور 90 16:43
سلام عزيزم ممنون كه به ما سر زديد ماشاالله پسر پر انر‍‍ژي و فعالي داريد خداحفظش كنه با اجازه من هم شما رو لينك كردم
مامان آريا
13 شهریور 90 10:45
مامان آريا
13 شهریور 90 13:28
بازنظر خصوصي دادم
مامان هانیه سادات
13 شهریور 90 17:23
سلام.
ماشاالله به این پسر پرانرژی.من که عاشق بازی کردن بچه هام. به خصوص ماشین بازی. هانیه هم ماشین بازی رو خیلی دوست داره.


چه خوب.خوبه بچه ها هم بازی پسرونه انجام بدن و هم دخترونه.
maman amirali
13 شهریور 90 19:48
افرین به این مرد کوچک .ایشالاه داماد بشی خاله جون .آفرین به این مامانکه بازی پسرونه هم بلد شده.بوس .
موفق باشین .


مامان نريمان
14 شهریور 90 2:01
برام بازيهاي آرمان جون جالب بود
چون نريمان زياد به اسباب بازي و تقليد كردن اهميتي نميده
بيشتر عاشق سنگ و چوب و حيوانات و اب و خاكه
وقتي ميبرمش پارك يا ميريم شمال اصلا خستگي نداره از بازي با محيط طبيعي
نگران شدم


اتفاقا خوبه که با محیط طبیعی بازی میکنه این نشون دهنده ارتباط سالم با محیط را نشون میده.
مدرسه ی مامان ها
14 شهریور 90 8:39
سلام مامان مهربون
بازی هایی که نوشتید خیلی جالب بود، بچه ها بازی رو خیلی دوست دارن و در ضمن بازی خیلی رشد پیدا می کنن
لحظات شادی رو براتون آرزو داریم:


ممنون که به ما سر زدید
مامان آريا
14 شهریور 90 8:59
نظر خصوصيدارين
مامان آیهان
14 شهریور 90 16:11
سلام مامان آرمان جون، ممنون که به وبلاگ ما سر زده بودین. آیهان میگه خاله، آرمان جون خیلی ناز و دوست داشتنیه، خداجون براتون حفظش کنه.


قربونه این فرشته کوچولو بشم.ممنون گلم
مامان قندعسل
14 شهریور 90 16:36
بازی با بچه ها خیلی به ادم انرزی میده


البته
مامان امیرعلی
14 شهریور 90 17:48
سلام امیر علی من هم تازگی ادای تفنگ بازی رو در می یاره و با دستش شکل تفنگ درست می کنه و اون هم دوست داره گروهی خونه سازی کنیم. امیدوارم در کنارپسرنازت یک عالمه بازی کنید و از اون لذت ببرید.


ممنون گلم
مامان آروین
14 شهریور 90 20:00
سلام چقدر بازیاش شبیه بازی هایی که آروینم میکنه درکتون میکنم خیلی وقتا منم خسته میشم و کم میارم ماشین بازی که عشقشه کل زندگیمون ماشینه کلکسیون ماشین داره ولی بازم هر روز ازمون ماشین جدید میخواد خدا حفظشون کنه از طرف من و آروین صورت گل پسرتونو ببوسش


ممنون
نوشین
14 شهریور 90 22:25
سلام ممنونم که به وبلاگ من سر زدید. با افتخار لینکتون کردم. یه نظر خصوصی گذاشتم.
مامان آريا
15 شهریور 90 9:39
سلام عزيزم كامنت خوشگل و پر محبتتو خوندم با خوندن ديدم من و تو خيلي تفاهم داري توي كارايي كه براي پسملامون انجام ميديم و به اين نتيجه رسيدم كه مي تونيم دوستاي خوبي براي هم باشيم


بله حتما همینطوره.
مامان نفس طلایی
15 شهریور 90 23:36
چقدر خوبه که بازی اجتماعی می کنه افرین چقدر بازی بلدی
narjes
16 شهریور 90 9:27
با تولد خاله کوچیکه آپم بدو بیا!
مامان آريا
16 شهریور 90 9:35
ماماني يكم تنبل شدي ها چرا نمياي آپ كني و از آرمان جون بنويسي خوب ما دلمون تنگ شده


آره راست میگی.یکم کار دارم و دیر به دیر آپ میشم.
ماری
17 شهریور 90 17:46
سلام دوست عزیز عکسای که فرستاده بودی مشکی داشت یعنی در کل چیزی نبود یه دفعه دیگه عکسایارمانو ارسال کن اگه مشگلی بود خبر کن تا رفعش کنم مرسی
مامان نفس طلایی
18 شهریور 90 1:09
سلام عزیزم این برای پست بالاست اونجا رو باز نمی کرد چه پسر گلی خوش بحال زنش چه شوشوی خوبی داره که این همه کمک می کنه
شبنم
23 شهریور 90 12:02
ماشالله چه حوصله اي داري ها، همه رو نوشتي... شيرين هنوز كه هنوزه بدو بدوش رو داره گاهي من و باباش و شيرين اينقدر بدو بدو مي كنيم كه ديگه پس مي افتيم!!! جالب بود