آرمان قند عسلآرمان قند عسل، تا این لحظه: 15 سال و 7 ماه و 23 روز سن داره
باران شیرین عسلباران شیرین عسل، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 4 روز سن داره

♫♫♫ آرمان آرزوهایمان ♫♫♫

احترام به رنگی که آرمانم دوست داره

1390/8/13 18:06
نویسنده : مامان آرمان
1,953 بازدید
اشتراک گذاری

دوستت دارم

آرمان اینجا 3 ماهشه و تازه موهایی که از زمان تولد رو سرش بود ریخته و داره موهای جدید رشد میکنن

Animated avatar 100x100Animated avatar 100x100Animated avatar 100x100Animated avatar 100x100Animated avatar 100x100

خانواده 3 نفره ما شامل پدر و مامان و آرمان هر کدوم یک سلیقه رنگی برای خودشون دارن...

مامان عاشق رنگ سبزه ...البته وقتی بچه بودم رنگ قرمز را خیلی دوست داشتم ولی کمی که بزرگ شدم عاشق رنگ سبز شدم ... موقع خرید ترجیح میدهم انتخابم از سبزها باشه البته اگه امکانش باشه.کلا علاقه به این رنگ در خانوادمونه و همگی از مامان و بابا و خواهرام هم همین رنگ را دوست دارن.پس علاقه به این رنگ در مامان حالت ژنتیک و موروثیه داره و شاید یک حالت علاقه تعصب گونه هم هست.البته رنگ ماه تولد مامان زرده و بخاطر همین مامان سر خرید وسایل آشپزخانه همین سلیقه رنگی را بکار برد.البته شنیدم هر کس رنگ ماه تولد خودش را باید بیشتر بپوشه که این هماهنگی باعث ایجاد توازن در خود شخص و بدور ماندن از آفات و گزندها هستش ....چون رنگ ماه تولد انرژی مثبت را جذب و مانع از ورود اثرات بد به بدنه.

پدر عاشق رنگ خاصی به تنهایی نیست ولی برای خانمها (یعنی من) رنگ صورتی را دوست داره و علاقه های دیگرش به رنگ آبی و نارنجیه.البته علاقه رنگی که حالت موروثی در خانواده پدر هستش صورتی و زرشکیه و قرمزه.پدر طرفدار تیم آبی فوتباله بخاطر همین رنگ قرمز را دوست نداره .

در مورد تفاهم رنگی من و پدر چون هردو از رنگ نارنجی هم خوشمون میاد سر خرید سیسمونی آرمانم تفاهم داشتیم...و رنگ نارنجی را برای وسایلش انتخاب کردیم.

 

Baby Boy picture

آرمان رنگها را خوب میشناسه مثل آبی... سیاه ... زرد.... قرمز و سبز را ..ولی هر وقت ازش در مورد خرید یک وسیله ... نظر خواهی میکنیم میگه آبیش را بخریم.رنگ ماه تولد آرمان سبز و زرد هستش . اما آرمان دوست داره آبی بپوشه و اگه هم براش چیزی میخریم...میگه رنگش آبی باشه حالا در این میان مامان اصلا از رنگ آبی خوشش نمیاد واون هم به این خاطره که همیشه با رنگ های صورتی و آبی تفاوت جنسیتی بچه ها را مشخص میکنن ...که من از این قضیه ذهنیت بدی دارم و هیچ وقت سعی نکردم که برای پسرم چیزی که رنگ آبی داره را بخرم.

هر وقت برای آرمانی خرید میریم سعی میکنم رنگی را انتخاب کنم که نه پسرانه و نه دختراه باشه و یک رنگ میانه را انتخاب میکنم.از این رو آرمان لباس و کفش و وسیله آبی نداره.

یادمه یک بار داشتم میرفتم براش جایزه ای را که بهش قول داده بودم را بخرم...

یک هواپیما کوچک....پرسیدم آرمانم میخواهی هواپیمات چه رنگی باشه ؟ گفت : آبی باشه که من موقع خرید یک هواپیمای سفید و آبی خریدم.

چند وقته پیش حاضر میشدیم بریم بیرون گفتم : دوست داری کدوم لباست را بپوشی ؟ آرمانی جواب داد : آبی باشه...حالا من همش فکر میکردم کدوم لباست آبیه که هیچ کدومشون آبی نبود و وقتی یکی از لباسها را آوردم بپوشونم گفت :اه این که آبی نیست.

بازم چند وقته پیش داشتیم میرفتیم خرید کفش زمستانی برای آرمانی که پرسیدم میخوای چه رنگی باشه؟ گفت آبی باشه. من هم گفتم : کفشی را که پسندیدیم اگه آبی داشت حتما آبیش را برات میخرم که از شانس بدش کفشی را که نهایتا پسندیدیم فقط سه رنگ کرم و قهوه ای و مشکی داشت که ما هم مشکی را خریدیم.بعد که سوار ماشین شدیم با اینکه آرمان اصلا اعتراضی به رنگ کفشش نکرد ولی از ذهنم گذشت که شاید بعدا بگه که این کفشم که آبی نیستش و خدا را شکر تا حالا مخالفتی نکرده و رضایت داده و میپوشه.

اما نکته همین جاست که من مادر شاید کمی بخاطر سلیقه و ذهنیات خودم رنگی را که خودم میپسندم و براش دلیل هم دارم را برای پسرم که حالا دیگه بزرگ شده و قدرت تصمیم داره را تحمیل میکنم.البته من اصلا ذهنیت تحمیل از ذهنم رد نشده ولی ناخودآگاه به اون سمت کشیده شدم.

خاطره مامان از بچگیش در این زمینه و یادآوری مامانی(مامان مامان) بهش وقتی که رنگ سیاه کفش آرمانی را دید تلنگری بود برای مامان.

بچه بودم ...دبستانی....عاشق رنگ قرمز....زمستونه....مامانی برام میخواست کفش بخره....رفتیم باغ سپه سالار....ویترین پر از کفشهای رنگارنگ دخترونه.....قرمز  و صورتی و سفید....بچه های مدرسه همه قرمز یا سفید میپوشیدن...مامان همش تو خیالش رنگ قرمز و یک چکمه قرمز بود.... با ذوق رفتیم....مامانی بدون نظر خواهی یک چکمه سورمه ای را انتخاب کرد..... اصلا دوستش نداشتم....بخاطر اینکه مامانی ناراحت نشه اونجا چیزی نگفتم....اندازه کردیم....خوب بود....خریدیم.....بعدش تو ماشین موقع برگشت گفتم آخه من رنگ قرمز میخواستم....مامانی گفت سورمه ای بهتره...کثیفی را کمتر نشون میده.....تمام رویا های بچگی ام خراب شد.....تا مدتها خجالت میکشیدم اون چکمه های سورمه ای پام کنم....زمستون سر شد.....چکمه ها به خاطرات پیوست....چند بار دیگه هم در مواقع بعدی در تصمیمها همین قضیه پیش اومد.....مامان بخاطره اینکه مامانی دلش نشکنه چیزی نمیگفت....با اینکه انتخاب مامانی را دوست نداشت....تا اینکه همین قضیه چکمه بعدنا مطرح شد با اینکه خیلی دیر بود....مامانی تازه پی به بعضی قضایا میبرد....اون فکر میکرد انتخاب خودش بخاطر داشتن دلایل مختلف درسته.....ولی رویاها و آرزوهای دخترش چی؟حالا من با وجود داشتن این تجربه شدم مثل مامانی....

این را مامانی وقتی که دید برای آرمانی کفش سیاه خریدم به دلیل اینکه سیاه به هر رنگ لباسی میاد بهم تذکر داد....گفت :حالا خودت چرا این انتخاب را کردی؟تو هم شدی مثل اون موقع من که.......حالا چی میتونستم بگم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

میتونم بگم چون من مادرتم و تو باید هرچی من میگم را قبول کنی....یا تو هنوز کوچیکی و نمتونی درست را انتخاب کنی....یا من بهتر از تو میدونم...یا من این رنگی که تو دوست داری را دوست ندارم....

Sorry graphics, sorry scraps, sorry comments, sorry glitter graphics

آلان خیلی ناراحتم از انتخابهایی که برات کردم ولی سعی میکنم این را همیشه بخودم تکرار کنم که تو و نظرت باید حتما محترم باشه و از مامانم هم ممنونم که من را با تذکرش از خواب غفلت بیدار کرد تا تجربه بد من دوباره برای شما عزیزترینم تکرار نشه.بخاطر عزیزم متن این قسمت را به احترام به رنگ مورد علاقه پسرم آبی نوشتم.

چند تا عکس بامزه از آرمانی

آرمان کوچولوی ما شلوارک پدر را پوشیده....حالا خیلیییییییی مونده قد پدر بشی پسرم

کوچولوی من

بادکنکها بر اثر الکتریسیته به لباست چسبیده

آرمان داره با قیچی کاغذ رنگی میبره که کلاژ درست کنه که حین بریدن همزمان با باز شدن سر قیچی دهانش هم خود به خود باز میشه و باز میمونه

هنرمند من

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (37)

مامان آريا
14 آبان 90 13:37
سلام به جيگر خاله اول بگم كه عكسات معركه بودن اميدوارم تو هم زود قد بابايي بشي ولي تا قد بابايي بشي نهايت استفاده رو از دنياي شيرين كودكيت انجام بده
ماماني سعي كن هميشه توي هر وسيله از پوشاك تا اسباب بازي حداقل يكيش به رنگ مورد علاقه آرماني باشه البته مي دونم اينكاريه كه بيشتر مامانا براي ست بودن رنگ پوشاك انجام ميدن اما حالا كفشش سياهه يه دمپاييه آبي براي آرماني بخر
من حالا خودم از مجرديم عاشق رنگ آبي بودم به خاطر همين بيشتر خريدام توش آبي پيدا مي شه آريا هم آوايل فقط به رنگ آبي علاقه داشت اما تازگي ها غير از آبي به رنگ قرمز و سبز هم علاقه داره براي همين من سعي مي كنم توي خريدام از رنگاي مورد علاقش استفاده كنم البته بعضي چيزارو نمي شه رنگي خريد درست مثل همون كفشي كه خريدين چون براي پسرا متاسفانه فقط رنگ كفشاشون مشكي و قهوه اي و سفيد توي بازار زياده ولي توي چيزاي ديگه مي شه اينكارو كرد
زياد حرف زدم ببخشيد
بوس براي مامان خوب آرمان كه اينقدر به فكر پسر خوشملشه
يه بوس مخصوص هم براي آرمان خودم


ممنون خاله جون...راست میگی حالا کفش نشد که دمپایی آبی که میشه.بوس برای شما عزیزان
مامان ماهان عشق
14 آبان 90 14:47
چقدر با احساس نوشتی عزیزم.من که تحت تاثیر قرار گرفتم.خوش به حال آرمان جون که مامانی مث شما داره.
چه عکسای بامزه ای.کلی خندیدم.


ممنون
مامان آريا
15 آبان 90 10:52
عيد قربان ، پر شکوهترين ايثار و زيباترين جلوه ي تعبد در برابر خالق يکتا بر شما مبارک

يه خصوصي


مامان آريا
15 آبان 90 13:15
عيد قربان ، پر شکوهترين ايثار و زيباترين جلوه ي تعبد در برابر خالق يکتا بر شما مبارک
مامان امیر علی
15 آبان 90 16:41
سلام عزیزم دلمون واستون کلی تنگ شده ها .ماشاله ارمان جون باهوشم .دیگه دوره فرزند سالاری و ما هم برده بچه ها هر چی می گن باید بگیم چشم .منم رنگ سبز و صورتی رو دوست دارم و بابای امیر علی هم قرمز و خود امیر علی هم همیشه می گه آبی .بچه ها اول ابی را یاد می گیرن و همه رنگها رو به ابی می شناسن .خیلی جالبه .
مامان امیر علی
15 آبان 90 16:42
عید شما هم مبارک .التماس دعا


ممنون
مامان ماهان عشق
15 آبان 90 17:34
سلام.عیدتون مبارک.
نوشین
15 آبان 90 18:27
سلام عیدتون مبارک
مامان پریاگلی
15 آبان 90 19:10
http://fzahra.loxblog.com/
مامان هانیه سادات
15 آبان 90 19:13
سلام.چه عکسای قشنگی. خوشبحال آرمان جون که مادر فهمیده ای مثه شما داره.منم معتقدم باید به نظر بچه ها هم احترام گذاشت و چیزایی رو که میشه به سلیقه اونا خرید.
خاله هدي ياسمين زهرا
15 آبان 90 20:24
چه ني ني خوش سليقه اي. درضمن عيدتون مبارك انشااله هميشه سالم و شاد باشيد
مامان ریحانا
15 آبان 90 22:49
عیدتون مبارک گلم
مامان مانلی
15 آبان 90 22:52
مامان عسل و آریا
16 آبان 90 9:39
سلام عزیزدلم.ممنونم بابت تبریک عید گلم عید شما و آرمان قشنگم هم مبارک.بوووس
مامان امیر علی
16 آبان 90 14:58
ممنونم عزیزم از نظرات قشنگت و به ما سر می زنی .نمی دونم این بار تیرازه خیلی خلوت بود وسط هفته هم بود .
مامان آروین
16 آبان 90 16:37
سلام عزیزم ممنون از اینکه به ما سرمیزنید عید شما هم مبارک ایشالا همیشه شاد و سلامت در کنار هم باشید آرمان جونو از طرف ما بوسش کن
مامان نفس طلایی
17 آبان 90 20:13
همتون خوش سلیقه و خوش رنگید
مامان امیر علی
18 آبان 90 7:27
سلام عید شما و پسرک نازه من مبارک.
سمیه : مامان مسیح مقدس
18 آبان 90 11:10
عزیزم سلام ...خوبی ؟ اولا عیدت مبارک ...دوما چه عکساااای نازی.... سوما دست مامانی درد نکنه که اینهمه به فکر پسر خوبشه..... چهارما ..... پنجما : ما آپیم
مامان آريا
18 آبان 90 11:58
بوس براي مادر و پسر دوست داشتني يه خصوصي
مامان آريا
18 آبان 90 14:27
سلام عزيزم اول يه بوس گنده براي آرمان خاله قربونت برم كه از ديدن آريا ذوق كردي مطمئنم شما دوتا وروجك حسابي دوستاي خوبي براي هم مي شين خداييش هوا اينقدر سرد شده كه ادم دلش نمي ياد از زير پتو بياد بيرون ولي چه كنيم كه چاره نداريم يه خصوصي
مامان پارسا جون
20 آبان 90 20:31
سلام خانومی خوبید؟ ممنون که به وبلاگ پسر من تشریف آوردید من هم با افتخار لینکتون کردم گل پسر خوشگل آرمان جونو ببوس عزیزم
مامان آريا
22 آبان 90 8:43
بوس براي مادر و پسر خوب و مهربون يه خصوصي
مامان آريا
22 آبان 90 8:58
واييييييييي يادم رفت تيك خصوصي رو بزنم
مامان گیلاس
22 آبان 90 9:48
سلام ممنون که به ما سر زدین .آرمان جون رو ببوسید
مامان امیر علی
22 آبان 90 11:52
بوس واسه ارمان جونم


مامان آريا
22 آبان 90 12:41
باشه عزيزم مرسي از اينكه اطلاع دادي
مامان امیر علی
22 آبان 90 14:59
سلام مرسی به من پیشنهاد دادی حتما ردیف می کنم و تا ساعت 3 سه شنبه دیگه انجا هستیم می بینمت .3 انجا باش دیر نکنی
مامان امیر علی
23 آبان 90 13:34
sسلام عزیزم چون گفته بودی ظهر می خوای بری من گفتم 3 من هم سعی می کنم 2 انجا باشم .شاید همدیگر را دیدیم بوس
مامان آريا
23 آبان 90 14:27
علي در عرش بالا بي نظير است
علي بر عالم و آدم امير است
به عشق نام مولايم نوشتم
چه عيدي بهتر از عيد غدير است؟
عيد تون مبارك
آرزو مند هرچي خوبيه توي دنيا براي شما عزيزانم


ممنون گلم
مامان امیر علی
23 آبان 90 17:22
مرسی عزیزم از شعر زیبایت .عید شما هم مبارک باد .موفق باشین


خواهش میکنم.
مامان ماهان
23 آبان 90 18:03
عيد کمال دين .سالروز اتمام نعمت وهنگامه اعلان وصايت و ولايت
امير المومنين عليه السلام
بر شيعيان وپيروان ولايت خجسته باد


چقدر زیبا نوشتی عزیزم خیلی خوش سلیقه هستین
بوووووووووووووووس


ممنون
مونا،مامان آرمانی
24 آبان 90 0:03
سلام.عیدتون مبارک.ممنون که به آرمان من سرزدید.امیدوارم پسر با ادب و سالمی داشته باشی.


ممنون عید شما هم مبارک
مامان پارسا جون
24 آبان 90 11:43
سلام عیدتون مبارک


ممنون عید شما هم مبارک
مامان امیر علی
24 آبان 90 23:28
سلام عزیزم خوبین ارمان جونم خوبه .امروز قسمت نشد ما همدیگر را از نزدیک ببینیم من 2 انجا بودم .خیلی دوست داشتم شما را می دیدم .ایشاله بعدا همدیگر را ببینیم
مامان فاطمه جون
25 آبان 90 15:16
علی در عرش بالا بی نظیر است
علی بر عالم و آدم امیر است

به عشق نام مولایم نوشتم
چه عیدی بهتر از عید غدیر است؟

عيدتون مبارك عكسهاتون خيلي قشنگ بود و لالايي هاتون قشنگتر


ممنون عید شما هم مبارک

مامان امیر علی
25 آبان 90 17:21
مرسی عزیزم به ما سر زدین و ممنون از لطفتون .خوشحالم که به شما هم خوش گذشت .دوستتون داریم بوس