آرمان سیبیلو
سلام قند عسل مامان
خرداد 88
نمیدونم زمانی که این نوشته ها را میخونی اینقدر بزرگ شدی و سیبیلهات در اومده یا نه؟؟؟
بهرحال آلان دوره ای است که شما به این قضیه اهمیت میدی و برات هم خیلی جالبه.....
توجهت از زمانی به این قضیه معطوف شد که چندی پیش توی یکی از سریالهای داخلی یک آقا سیبیلویی بود که بزرگ خاندان و فرد مورد احترام بود و با صدای کلفتی با حالت حق به جانب حرف میزد و سیبیلهای خوبی هم داشت....حالا ما بزرگترها اینقدر تو احوالات خودمون بودیم که شکل کلی را میدیدیم ولی شما سیبیلهای اون آقا خیلی برات جلب نظر میکرد....
چند وقتیه که میگی :مامان من آقا سیبیلویم و صدات را هم در موقع گفتن این جمله کلفت میکنی و همش میپرسی من چرا سیبیل ندارم...مامان هم میگه : خوب غذا بخوری و خوب شیر بخوری زود بزرگ میشی بعد سیبیات هم در میاد....چند روز پیش خوب غذاتو خوردی و کلی هم شیر خوردی به هوای اینکه وقتی تموم بشن سیبیلهات در بیاد بعدش اومدی و گفتی : من خوردم که.... پس چرا سیبیلهام در نیومدن؟؟؟؟؟؟؟
خلاصه این روزهای ما همش با سوال و جواب دادن به شما میگذره و شاید در طول یک مدت کوتاه شما چند بار یک سوال را بپرسی.....آخه آرمانی من جمله بندیش کامل شده و به قول معروف زبونش خوب باز شده و داره عوض کلی از صحبت نکردنهاشو در میاره.....
آرمان 30 بیلو ...فقط توجه به سیبیل داشته باش ببین آلان کجا است درست پایین لبت درآمده...دماغ نگو ..باقلوا...چشم نخوری مادر جون
٢٥/١٠/٩٠ ....خانه خاله
بقیه در ادامه مطلب
یک سری عکسهایی که خونه خاله انداخیتید
آرمان 30بیلو و رونیا دختر خاله هری پاتری
رونیا و آرمانی در حال بازی....مشغول پختن غذا ...آرمان پختن غذا را خیلی دوست داره
من مطمئن هستم آرمانی از اون مردهایی میشه که به پخت و پز علاقمند باشه و بهتر از
خیلی از خانمها اون را انجام بده.....اون هر از گاهی با ظرافت این بازی را انجام میده و
یکی از بازیهای مورد علاقه اش است...موهای آرمانی را هفته پیش کوتاه کردیم و این
اولین باری است که موهای لختش را بدون چتری کوتاه شده
خانه خاله....یکشنبه 25/10/90