شیرینکاریهای این روزهای آرمانی
سلام به پسر خوب خودم اواخر فروردین 88 نمیدونم آلان که داری این نوشته ها را میخونی چند سالته؟...کجایی؟....ما هنوز هستیم یا نه؟.....اصلا برات جالبه که اینها را بخونی یا نه؟....اصلا میتونی فارسی بخونی یا نه؟.....خلاصه امیدوارم که هم عمر این سایت و وبلاگ و هم عمر ما اونقدری باشه که بشه این خاطرات را بدستت رسوند. یکی از آرزوهای مامان اینکه که شما بتونی یک مهندس خوب بشی.... انشاأا.......حالا یا مهندس تو بخش هوایی یا کادر هوایی یعنی همان هواپیمایی......اما اصلا به این بخش از کار تو کشورمون نمیشه امید داشت و اصلا هم ایمن نیست و مامان آرزوهای بزرگ بزرگی تو سرش داره که بتونه شما را به او...